«خوانا»
دست
سیلی دیگری زد
تا صورت سرخ تر شود
« - آه! خوشبختی
چقدر خوانا شدی!»
شهرام بهمنی
***
رویداد!
مغازه ی لوازم مهندسی، ورود یک آقای خیلی متشخص!
- سلام آقا، مغز خودکار روترینگ دارین؟
: بله چه رنگی می خواید، آبی یا سیاه؟
- ببخشید اول ببینم مارکش چیه.
سحر و آقای فروشنده:
سلام
اگر می خواهید وبلاگ خود را در فهرست کاربران معرفی کنیدبه وبلاگ فوق سر بزنید
موفق باشید
سلام. بلاگ خیلی خوشگلی داری و مطالب قشنگتر.
وقتی سحر شد بیا در بزن
مثل سپیده به من سر بزن
موفق باشی
هاهاهاها ..... حکایت اینه که میگه : اسب سفید ناپلئون چه رنگی بود ؟!؟!؟!؟!!!....... خیلی حال کردم ولی ؛ احساس میکنم اصلا تو این راه تنها نیستم !!! در مورد کنسلیت هم باشه و مهم نیست ... از تمام زحماتت هم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی ممنونم :-* .......اون مریم هم که من گفتم دکتر بود ولی جفتشون اومدن !!!
.....اما اکنون دیریست نعش این شهید عزیز روی دست ما چو حسرت ما بر جاست ........و روزی اینچنین بتر با ماست...؟
سلام ... مثل اینکه ان سحرم که تموم شده بود اینجا دوباره شروع شده ... درسته آیا یا اینکه چی؟
سحر عزیز سلام قلم شیوایی داری ..موفق باشی پیش منم بیا
سلام، خوبم، خوبی؟؟
راجع به اولی کلی فکر کردم نفهمیدم!!!!!!!
راجع به دومی مجبور نبودم فکر کنم ولی فهمیدم!!!!
هر دوتا شون باحال بودن، اقلا از یکیشون که مطمئنم!!!!
از مهمونهای من چه خبر؟ :-S
قربانت
سلام دوست خوبم. نوشته اول که بسیار دلنشین بود. چه زیبا می توان خوشبختی را نقاشی کرد. دومی هم که :)
سلام.
سرخ از درد خوشبختی،ممم،حجم خوشبختی گاه رنگین می شود!...سحر جان مثل همیشه نغز و خوب،سبز و شاد و سلامت ببینمت...
سلام
چقدر پر کاری؟
سری هم به ما بزن
انسان جایز الخطاست ! نــــــــــــــــه ؟
گفت صورت نیلی از سیلی من...........تا بخواند دوست خوانا روی من.......................خواند و خوانا خواند ..می دانی چه بود؟..........(( تا سحر بنشین کنار روی من ))
سلام ...بلاگ فوقالعاده ای داری تا به حال ندیده بودمش....خیلی جالبه...از آشناییت خوشحالم
گفت صورت نیلی از سیلی من...........تا بخواند دوست خوانا روی من.......................خواند و خوانا خواند ..می دانی چه بود؟..........(( تا سحر بنشین کنار روی من ))
سلام.......وا این دیگه کی بوده !!!!!!!
سلام ... مارکش چی بود ؟ در ضمن ..شما قبلا جزو شاگرد اولهای مدرسه عشق نبودید ؟
اما باز هم من نمی توانم خوشبختی را بخوانم!......امیدوارم یوسف گمگشته ات هم به زودی باز گردد!
راستی نوشته قبلی رو من نوشته بودم!
خیلی جالب بود ۰۰۰
من هم قیافه ام همون جوری شد!
سلام. جمعه ای دیگر از راه رسیده و ما همچمتن چشم انتظار قدوم منتقم خون زهراییم. ..// «« خواب گریه می بینم »».. مطلبیست تقدیم به آقا امام زمان و همه چشم انتظاران ظهور..منتظر حضور سبزتان هستم. خدا نگهدار و التماس دعا
سلام
یه سایت طراحی کر دم ازمایشی برین ببینین ونظرتون رو بهم بگین
ممنون
وبلاگت خیلی توپه
همیشه بهت سر می زنم
خیلی مطالب خوبی بود . ممنون که اومدی و رونق دادی به دریچه . موفق باشین
سلام سحر خانوم...
خیلی جالب بود..
منم همین شکلی شدم...
خیلی با حال بود ...کلی خندیدم ......یارو خیلی با حال بوده ...زت زیاد
بله .. بسیار جالب بود . به کلبه ما هم سری بزن دوست عزیز
عجب آدمهایی پیدا میشن . مردم آفتاب زیاد تو سرشون خورده انگار
هه هه هه هه . فکر کنم این از خصوصیات ممتاز مهندسان موفق و باسواد باشد.(چون افراد تیز، همان مهندسان بی سواد می باشند). الان انگشت شست پام رفت تو دماغم/ پس من باسوادم/ تعارف ندارم با شما/ فاش می گویم و از نعمت عقل آزادم
وبلاگ توپی داری به ما هم سربزن در مورد تبادل لینکها می تونیم به هم توافق کنیم
وبلاگ شما خیلی جالبه ولی شعرهای متحرک بالای صفحه اغلب از شعرهای کم مایه است که بیشتر پشت کامیونها می بینیم-موفق باشید
سلام ، شنیدم تولدتون بوده . شرمنده با تاخیر بسیار : تولد تولد تولدت مبارک ، مبارک مبارک تولدت مباررررررررک . خونه جدید هم مبارک در ضمن ! فعلا...
d: yadam oomad ke manam ye bar varede maghazeyi shodam ke gheymate ye bolizo beporam. forooshande goft 50 o .. shakh darovordam. porsidam bebakhshid agha marke khasssie? chap chap nigaham kardo goft bale khanoom bossini.
yeho yade virine maghze oftadam ke be dorosht tarin nahve momken neveshte bood bossini ;d
:)) خیلی خوب بود سحر جان!!!!! :)))