این نه منم!

سلام!

امروز در میدان انقلاب، این طرف و اون طرف دنبال کارای تحقیقم می دویدم که یک خانومی اومد جلو و خیلی گرم و صمیمی شروع کرد به سلام و احوالپرسی.
بعد پرسید: امروز دانشگاه بودی؟
- بله! 
: عابدی اومده بود؟
- نه! نیومده بود!
: اِ!؟ پس عابدی نیومده بود؟
- نه! من که عابدی یی امروز دانشگاه ندیدم!!!!
:خب پس مرسی.خداحافظ.
باور کنین اولین بارم بود که این آدم رو تو زندگیم می دیدم!! هی خواستم بگم منو اشتباه گرفتین، گفتم بیچاره خودش با این اعتماد به نفس اومده جلو چرا روزش رو خراب کنم!؟ (بعید هم نبود روزِ خودم خراب بشه!!)

*   *   *

امروز نصف بیشتر سریال نقطه چین رو در حالی دیدم که تلفن دمِ گوشم بود و به ترتیب فقط می گفتم: اِ ؟ آها! خب!؟ شرمندم دیگه! خب عزیزِ من از کل برنامه های تلویزیون تنها چیزیه که می بینم و نمی تونم ازش بگذرم!

*   *   *

اطهر جون شرمنده نمی تونم از شاهکار قشنگ امروزت بگذرم!!!:
امروز باید تحقیقی تحویل می دادیم که اطهرِ عزیزِ ما اصلاْ یک کتاب برنداشته بود و بدون اینکه نگاهش کنه اصلاْیه سری صفحه اش رو نداده بود برای تایپ و بعد هم صحافی که!! فقط نمی دونم چرا استاد محترم که تحقیش رو باز کردند اولین جمله اش این بود: چنانچه در فصل قبل گفته شد . . . !!!!!!!! 

*   *   *

یکی از بزرگترین تفریحات زندگیِ من اینه که از روی یک سری جدولی که همیشه در مسیرم هست راه برم! یعنی اگه بخوام جای دیگه هم برم، حتماْ اوّلِ این جدولها از تاکسی پیاده می شم که اون مسیر رو از روی این جدولهای دوست داشتنی رد بشم و قطعاْ در حال خوندنِ یه چیزی هم هستم!!!  چون اون نزدیکیا هیچ موجود زنده ی پیاده ای پیدا نمی شه. پس اگه دیدین یه نفر داره از روی جدولای کنارِ بزرگراهی رد می شه و دهنش هم تکون می خوره تعجب نکنین، اون کسی نیست جز سحر!!! (و شاید هم یکی مثل سحر!!!!)
قربون تفریحات سالمِ جوونامون!!! اونوقت بگین امکانات نداریم! بابا شهرتون این همه جدول داره . . . !!!  
نظرات 27 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:10 ب.ظ

امروز . . .

شیما یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:33 ق.ظ http://shimshim.persianblog.com

سلام سحر جونم :* منم همیشه وقتی ایران بودم روی جدول های کنار خیابون راه میرفتم ... یادش بخیر :) جای منم راه برو که اینجا جدول نیست :~
راستی خانومی ولنتاین مبارک :)

علی یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:38 ق.ظ http://www.ilamart.persianblog.com

سلام زیبا بود به روز شدم بیا(گروه ارتش دریدا)

پیام یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:15 ب.ظ http://payamra.com

واقعا ... قربون جدول ...

[ بدون نام ] یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 03:31 ب.ظ http://farhadkh61.persianblog.com

سلام........اونکه دختری با کفشهای کتانی بود که دوست داشت از روی جدول راه بره.....از اول خیابون ولیعصر تا اخرش

قلی یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 04:02 ب.ظ http://ghapan.persianblog.com

میگم فیلم دختری با کفشهای کتانی .....

بانو ایلعذار یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 06:53 ب.ظ http://www.ilazar.blogsky.com

Hi sahar
In ur last posts I read some thing about the site which tell u what kind of job is suit to u!! but u didn’t mention the site …..I am really interested to have the site address ….if u can tell me , I will appreciate u so much…

من یکشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 07:31 ب.ظ http://inmanaminja.persianblog.com

حتما اون خانومه هم یکی مثله من بوده...میخواسته از هر راهی شده دو کلمه باهات صحبت کنه...:"

فرینا دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:23 ق.ظ http://farinaaa.persianblog.com

سلام.خانمی میدونی زیاد پیش میاد ادما عوضی بگیرن ولی میدونی در مورد تحقیق خوش به حالتون من یه دوست دارم همیشه هم بااون گروه دارم همه کارارم میده من میکنم دریغ از ذره ای کمک.البته به جام تو دانشگاه حاضری میزنه.راستی اگه دیدی یکی رو جدول خیابون راه میره اونم منم.

صالح دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 08:00 ق.ظ

ببینم شما با خانم پگاه آهنگرانی نسبتی ندارید؟ در راه رفتن روی جدول یک چیز هست که اصلا مهم نیست و بایدحتما رعایت شود و آن همان مارک کفش است پس مراقب باشید

ایمان دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:43 ق.ظ http://readables.persianblog.com

سلام نازنین.اولین باری هست که به وبلاگت سر میزنم.تبریک میگم واس طراحی زیبا و نوشته های شیرینت.قلمت پایدار و پیروز باشی.

ف دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:20 ب.ظ http://gholdorkids.persianblog.com

سلام عزیز وبت حرف نداره راستی اپدیت شدی.

ف دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 05:53 ب.ظ http://gholdorkids.persianblog.com

سلام قابل نداشت.

منا دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 06:41 ب.ظ

سلام ... حالا خودمونیم اصلا عابدی دارین تو دانشگاهتون ؟!؟! .... به اطهر هم بگو که خیــــــــــــــــــــلی دوسش دارم !

Sarvenaz دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:05 ب.ظ http://a3moone-abi.blogspot.com

Salam azize delam.......hade aghal yeki peida shod ke az tafrihate saleme iran tarif kone..........bekhoda ma migim hameie tafriha male bache haie hast ke iranan valli kasi nemikhad ghabol kone...........valli inja moteasefane nemishe ro jadvalash rah beri......chon ya aslan jadvali vojod nadare ya agar ham dashte bashe az jonet sir shodi agar rosh rah beri, chon yek mashin ke az baghalet rad beshe be 10 metr onvartar part mishi :D............movazebe khodet bash

‌‌Blue Whisper دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 10:36 ب.ظ http://bluewhisper.persianblog.com

شهرتون ... یعنی شهرمون (!) ... خیلی چیزای دیگه هم داره ! خیلی هم خوبه ! ... من که دوسش دارم !!!

اطهر سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:23 ق.ظ

سحرم من الان حدود نیم ساعت دارم فکر میکنم که چی بنویسم که هم بشه اینجا نوشت /هم دیگران بتونن بخونن / هم تو منظورم را بفهمی/ هم دیگران منظورم را نفهمند!!!!!!!! بعد دیدم این این بی انصافیه از کسی که یک همچین شاهکارهایی در زندگیش داره انتظار یک همچین مطلبی داشت ٬ خب دیگه الان فکر کنم اون چیزی را که میخواستم نوشتم!!!

اطهر سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 01:41 ق.ظ

منا جونم/ تازه این یک چشمه اووووچیکش بود اگر بگم سحر بقیه شاهکارهام را برات تعریف کنه که اون وقت دیگه معلوم نیست چقدر دوستم داشته باشی!!! راستی میگم سحر اون حرف را که حرف سوم الفباست/ بعد اول بعضی کلمه ها مثل اسم اون خوراکی که اگر نخوریم ایکیومون زیاد میشه هست را از کدوم قسمت کیبورد میاره؟؟؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 07:17 ق.ظ http://farhadkh61.persianblog.com

اپدیت کردم..........

مهدی سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:17 ب.ظ http://hamechiz.persianblog.com

سلام ... مرسی از اینکه اومدی بهم سر زدی

نوای نی چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 02:15 ق.ظ

...این که خوبه....فکر کن...بزی کنار یه ماشین بخوای در ماشین رو باز کنی... باز نشه ...همینجوری که داری با ماشین ور میری صدا دزد گیرش در بیاد...یه آقایی هم با لبخندی حاکی از تمسخر در اونور رو باز کنه و بگه آقا امری دارین؟....اون عکس سر و ته آخر قضیه رو نشون میده!!

ایمان چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 08:40 ق.ظ http://readables.persianblog.com

سلام نازنین.ممنون که به من سر زدی.یه داستان جدید گذاشتم.خوشحال میشم بخوانیش.پیروز باشی.

رهاشده ا ز بند چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:45 ق.ظ http://khateratebaran.persianblog.com

سلام ....از مطا لب خوبتان استفاده کردم ..... البته با اجازه
شما... ممنون..سبز با شید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 11:53 ق.ظ http://irannour.persianblog.com

سحر خانم لطفا آدرس مرا به اصلاح کن
بنا به دلایل امنیتی عوغش کردم
شهرام

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 12:01 ب.ظ http://www.homosapiens.blogsky.com

ببین راستی عابدی شنبه دانشگاه بود!

علی پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 02:36 ب.ظ http://yazdi.persianblog.com

قشنگ بود

اطهر جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:27 ق.ظ

بعضی کارها هست که در ظاهر کار معمولی یا حتی به نظر دیگران کار مسخره ای میاد اما مهم اینجاست که هیچ کس جز خود ادم لذت انجامش را تو اون لحظه خاص نمیفهمد؛ روی جدول راه رفتن هم برای تو ازجمله همین کارهاست به خصوص که سحر فقط راه رفتن روی بعضی از جدولها اون هم قطآ در حال مطالعه را دوست داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد