وقتی در چیزی غرق شویم وجودش را از یاد خواهیم برد. زندگی همین تیک تاک ساعت است. آنقدر تکرار میشود تا دیگر صدایش را نشنویم. زندگی همین غم ها و خوشی هاست که احساسشان نمی کنیم. یک بار در شعری نوشتم(چه باک از نیستی، وقتی، همواره شادیست از پی غم...)
Salam, khoobi? Haelt gereftast khahare man! eb nadareh, ghosse nakhor, 5-6 ta az fa,ilaye ma ham zarfe do hafteh omreshoono dadan be man! Oh, ina hame sare sale yeki digeh az familamoon etefagh oftad ke az saratan omresho dad be ma o shoma! Halet behtareh? Ghorboonet beram.
زندگی چون نصفه سیب کرموی گاز زده در گل و لای باغچه دیروز در جریان است
یه رهگذر
سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:50 ب.ظ
سلام....یه وقتایی فکر می کنم حسابی نهی لیسم شدم نمی دونم ...بعضی وقت ها به این نتیجه می رسم که چی ...اینکه بیایم و بریم و .....وای یکی ییدا بشه و بگه چه خبره ...به هر حال ...مرسی ...خوب بود...مختصر و مفید این یعنی مطلب یعنی هنر در کمترین وقت بیشترین تاثیر...به هر حال ....بای
مرگ اگرمرد است گونزد من ای که دراغوشش بگریم تنگ تنگ /اویه من عمری ستاند جاودان من به او جسمی ستانم رنگ رنگ
من جدیدا مردم/!
im still alive
وقتی در چیزی غرق شویم وجودش را از یاد خواهیم برد. زندگی همین تیک تاک ساعت است. آنقدر تکرار میشود تا دیگر صدایش را نشنویم. زندگی همین غم ها و خوشی هاست که احساسشان نمی کنیم. یک بار در شعری نوشتم(چه باک از نیستی، وقتی، همواره شادیست از پی غم...)
غریبه ی آشنا همیشه شاد زی...
کوچه مان را بستند.
زندگی هر روز صبح
با ابدیت از کنار کوچه مان
با یک دوچرخه کهنه فرسوده
می گذشتند و صدا میزد
آی زندگان صبح شده
آی عشق٬ آی عشق٬ چهره‌ی آبی‌ات پیدا نیست ... ( همین‌جوری یاد این شعر شاملو افتادم )
انگار جدی جدی خبری ازش نیست .........
Salam, khoobi? Haelt gereftast khahare man! eb nadareh, ghosse nakhor, 5-6 ta az fa,ilaye ma ham zarfe do hafteh omreshoono dadan be man! Oh, ina hame sare sale yeki digeh az familamoon etefagh oftad ke az saratan omresho dad be ma o shoma!
Halet behtareh? Ghorboonet beram.
سحر جون اگه خبری شنیدی به منم بگو ... هی گفتن اونجا بری زندگی ِ ... اینجا هم که اومدیم خبری ازش نشنیدیم :(
دلم برات تنگ شده .. مراقب خودت باش. راستی به لیلا هم سلام برسون حتما :)
موفق باشی عزیز :*
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیارودیاری؛باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
زندگی چون نصفه سیب کرموی گاز زده در گل و لای باغچه دیروز در جریان است
سلام....یه وقتایی فکر می کنم حسابی نهی لیسم شدم نمی دونم ...بعضی وقت ها به این نتیجه می رسم که چی ...اینکه بیایم و بریم و .....وای یکی ییدا بشه و بگه چه خبره ...به هر حال ...مرسی ...خوب بود...مختصر و مفید این یعنی مطلب یعنی هنر در کمترین وقت بیشترین تاثیر...به هر حال ....بای
زندگی مردگیست که هنوز نمرده.
سحر جون شما دیگه چرا؟
این همه زندگی....خودتو لوس نکن .