بن بست

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را، آهسته و در انزوا می خورد و می تراشد.
صادق هدایت

زخم های آدم، سرمایه ست
سرمایه تو، با این و اون تقسیم نکن
داد نکش، هوار نکش . . .
آروم و بی صدا همه چیز رو تحمل کن!
از فیلم شب یلدا

به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است
سهراب سپهری

 

فکر کنم تب دارم! پیشونیم داغِ داغِ!
عین این بته های خاری که توی بیابون روبرومه، توی مغزم هم هست.
عین این گنجیشکی که داره اینجا بال بال می زنه، توی دلم هم هست.
عین این زنبوری که دور و برم ویز ویز می کنه توی کل وجودم هم هست.
به جز صدای لولای روغن کاری نشده ی در که با باد وول می خوره و صدای خیلی دورِ ماشین های توی جاده که نورشون تو شب برام حکم ستاره های روی زمین رو داره، همه چیز مالِ خود طبیعته، به جز من!

روز قلم مبارک!

 

نظرات 19 + ارسال نظر
بایا چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ق.ظ http://baya.persianblog.com

به قول استامینوفن:
در زندگی،آدمهایی هستند که دخترهای تاریک در تنهایی
کتابهایشان را از بر میکنند و مثل خوره اعصاب من را هاشور میزنند .//. http://acetaminophen.persianblog.com/1383_6_acetaminophen_archive.html
.//. کلی گشتم تا پیدا کنم کجا بود‌ها :))

خیلی خوب بود!!!!!
:))))
حرفی برای گفتن نمی گذاره!

پاتوق چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:58 ق.ظ http://patogh.blogsky.com

هیچ چیز نمی تونه روح انسان رو بخوره جز خود انسان . اگه صادق هدایت هم مثل شب یلدا فکر می کرد خودشو نمی کشت . همیشه عاشق شعر های سهراب بودم .
آره از مادرمون -طبیعت- دور شدیم

رضا ــ عطر سیب ــ چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:24 ب.ظ http://1ba1.blogsky.com

سلام
میشه حرف تازه زد؟؟؟؟؟؟
خوشمان آمد!
ما را لینک کن!!!<<<دستور میدهیم>>>
نخواستی نکن!
اصلا خسته شدیم از این صبک و سیاغ!
شاید اندر قفس سهراب رهایی باشد چه دانی؟
خب دیگه روده درازی بسه
میخوام برم گم شم
میای به وبلاگمن سر بزنی؟ اومدی کامنت بزار بدونم اومدی
قسمت آخر از خودت بود؟
بازم میام
شاد باش

ما هم خوشمان آمد!
قسمت آخر هم قابلی نداشت!!

آذرباد چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:14 ب.ظ http://azarbad.blogspot.com

خدا شفای عاجل عنایت بفرماید انشاءا...

آمین!

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:40 ب.ظ

چه جایی داری زندگی می کنیییییییییی......خوشا به حالت......
نای نوایی بس دلنشین دارد در کویر.......................................................................

ارنستو چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:12 ب.ظ http://deadwords.blogfa.com

پس همه ی اینارو نوشتن واسه همون قلم و قدرت قلم بود؟! دچار زخم زدگی شدم!
.
واسه زیریه همیشه افه های این نماینده ی تبریز جلو دوربین واسه م جالب بود، از این به بعد جالب تر هم میشه مردک!

پیام چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:36 ب.ظ http://payamra.com

قلمی که نمینویسد ....

صفحه کلیدی که تایپ می کند...
به امید نام گذاری روز جهانی صفحه کلید!

صالح چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:46 ب.ظ

خوشحالم که اینجا رفع فیلتر شد. مبارک

:o مگه اینجا فیلتر بود!؟

رضا چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:03 ب.ظ http://www.otaghabii.blogspot.com

کنار پنجره ای چون مسافران دگر
به آنچه مهلت دیدار هست می نگری
به این طبیعت خاموش ؛کائنات؛حیات
که هیچ پرده ای از راز آن گشوده نشد
به سرنوشت بشر
به این حکایت غمگین که زندگی نامند
به بی پناهی انسان درین ستم بازار
به خانواده .به مادر.پدر.وطن
به عشق ؛ نور امیدی درین سیاهی کور
و به دل که با همه ملال
هزار آرزوی نا شکفته در او هست !
...
آروم و بی صدا همه چیز رو تحمل کن

یه چیزی در حد فوق العاده بود....ممنونم!

مرجان چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ب.ظ http://tara65.blogsky.com

سحر گلم سلام.دلم یه عالمه برات تنگ شده.چه قدر شماها بی معرفتین به خدا.اون از فاطمه.اونم از زهره.اینم از تو...ولی بازم دوستون دارم.اگه خواستی به من سربزن.تازه بدنیا اومده.میای؟

اومدم با سر! خیلی خوش اومدی!
چرا بی معرفت؟!؟؟!؟!؟!!؟!؟ چی کار باید می کردم!؟!؟ چی کار کردم!؟

سولماز پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:07 ق.ظ http://www.antianjoman.blogsky.com

سلام دوست گلم
ببخشید
یک کم سرم شلوغ بود
عالی بود

احسان پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:40 ق.ظ http://ehsannaz.persianblog.com

منظورت کدوم قلمه؟قلم وپاچه است؟؟/!

همه ی قلم هایی رو که می شکنن!!

اشکان پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:10 ق.ظ http://nikolass.persianblog.com

بوق که چیزی نیست.ما برای خوانندگان سرنا هم میزنیم و در مواردی حتا پشتک و وارو هم میزنیم.

مرجان جمعه 16 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ب.ظ

سحرجونمممممممممممممممممممممم.انقدر ذوق کردم که می خواستم بپرم از پشت این مانیتور لعنتی ماچت کنم.خیلی مرام گذاشتی.دستت درست...ولی هنوز سر اون حرفم هستما.خیلی بی معرفتین.شش تا نظرم بذاری نمی تونه جبران کنه راستی این کنکور بی صاحابم تموم شد.خدا کنه مجاز بشم...یه عالمه دوست دارم.کلی هم مواظب خودت باش.امیدوارم حدقال این دفعه که اومدی تهران ما بی خبر نمو نیم.(خونه جدیدم مبارک)

چرا بی معرفت؟!؟!؟!؟؟!!؟!؟!؟؟!!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟!؟!؟!!

مرجان جمعه 16 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:55 ب.ظ http://tara65.blogsky.com

راستی به مرتضی گفتم به توهم می گم:من چیزی از رسم ورسومات این دهکوره حالیم نمی شه.همینطوری بی اجازه لینکتو گذاشتم...(می دونی که الان خودت مثل یه بچه خوب باید چی کار کنی؟!!)

فارال شنبه 17 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:29 ق.ظ http://faral.blogfa.com

سلام
می خواستم اگه موافقید تبادل لینک کنیم
لطفا جوابتون رو یا برام آفلاین بذارید و یا در نظرات وبلاگ بذارید.
مرسی
خدانگهدار

امیر شنبه 17 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:55 ب.ظ http://amir-parandian.persianblog.com

همه غم قوثن امروز

بعد از ۳ روز تونستم این جمله رو بخونم!

فاطمه دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.akharinbarg.blogfa.com

سلام عزیزم !!! دلم کلی برات تنگیده !!! تولدت هم خیلی مبارک !!! واقعا می خوایم بیایم کاشان !!! ((:

sHiMa سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:53 ق.ظ http://طلوع

سحر عزیز تولدت مبارک خانومی گل ... امیدوارم به همه آرزوهای قلبیت برسی و همیشه خوش و خرم و موفق باشی. بازم تولدت مبارک :*:*:*:*:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد