سحر جان بازم سلام وبلاگ زیبایی داری عزیز ... اگه میشه و براتون امکان داره میخواستم بپرسم چطوری رنگ قالبتون رو مشکی کردید آخه من خیلی وقته دنبال این کد جاوا هستم ... اگه براتون مقدور باشه و کد قالبتون رو به من تنهاترین عنایت کنید ممنون میشم ... منتظر جوابتون هستم ... در پناه حضرت دوست شاد باشید وامیدوار.
سلام دوست عزیز من هم یه شاعرم که قبلا غزل میگفتم و الان شعر کودک. خیلی دوست دارم یه دوست داشته باشم که حرفهای دلم رو بهش بگم . رفیق شبهای غم من باشه اگه دوست داشتید اگه مایل بودید حرف های یه شاعر خسته رو بشنویید خوشحال میشم به ایمیلم پغامی بفرستید
سلاااااااااااااااااامممم.. اول اینو بگم که!! وبتو سیو کردم بشینم سر فرصت همه شو بخونم.. دوم اینکه شعری رو که از فریدون مشیری در ۲پست قبلت نوشته بودی رو خیلی دوست دارم.. سوم اینکه ممنونم که بمن هم سر زدی.. خوشحالم کردی خیلی!! و دیگه اینکه خوشحالم که از وبلاگم خوشت اومده... راستی با اجازه میخوام لینکت کنم.. البته نه الان..الان باید سریع برم جایی کار دارم..حتما بعدا لینکت میکنم.. موفق باشی.. خدانگهدااااااااااررررررر..
سلام سحر جون... کامپیوتر ۲باره زنده شد .ولی نفسای آخرشه.
ذوق کردم.خیلی نوشته های آخرت قشنگ بودن(مثل همیشه) راستی ...دست آزاد شدم ۱۶.از سرمم زیاد بود.
سلام حدیث جونم! تولدی دیگر مبارک! الآن که زنده شده تهدیدش کن که دیگه نمیره! تو که خوب تهدید می کنی ؛) D: من متعلق به شمام! اوچیکتم! آفرین ن ن ن ن ن بابا این کاره!!! گفتم کارت خیلی خوب بود. البته اگه اون استاد گیر رو نداشتین باید بیشتر از این می شدی ولی نسبت به اون آدمی که من دیدم همین خوبه!! (هنوز تو دلم مونده جواب پونزیش رو ندادم!!!)
نازنینم چه دعا بهتر از این :
خنده ات از ته دل , گریه ات از سر شوق , هر غروبت دلشاد ....
شاد باشی وسلامت
حضوری گر همی خواهی از او غائب مشو حافظ
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
سحر جان بازم سلام
وبلاگ زیبایی داری عزیز ... اگه میشه و براتون امکان داره میخواستم بپرسم چطوری رنگ قالبتون رو مشکی کردید آخه من خیلی وقته دنبال این کد جاوا هستم ... اگه براتون مقدور باشه و کد قالبتون رو به من تنهاترین عنایت کنید ممنون میشم ... منتظر جوابتون هستم ... در پناه حضرت دوست شاد باشید وامیدوار.
سلام دوست عزیز
من هم یه شاعرم که قبلا غزل میگفتم و الان شعر کودک. خیلی دوست دارم یه دوست داشته باشم که حرفهای دلم رو بهش بگم . رفیق شبهای غم من باشه
اگه دوست داشتید اگه مایل بودید حرف های یه شاعر خسته رو بشنویید خوشحال میشم به ایمیلم پغامی بفرستید
حالا اون صدای بوق از اون مشتی ها بود یا از اون سوسولی ها ؟
از اون اعصاب له کن ها!
سلاااااااااااااااااامممم..
اول اینو بگم که!!
وبتو سیو کردم بشینم سر فرصت همه شو بخونم..
دوم اینکه شعری رو که از فریدون مشیری در ۲پست قبلت نوشته بودی رو خیلی دوست دارم..
سوم اینکه ممنونم که بمن هم سر زدی..
خوشحالم کردی خیلی!!
و دیگه اینکه خوشحالم که از وبلاگم خوشت اومده...
راستی با اجازه میخوام لینکت کنم..
البته نه الان..الان باید سریع برم جایی کار دارم..حتما بعدا لینکت میکنم..
موفق باشی..
خدانگهدااااااااااررررررر..
بازم انرژی! ممنونم!
زنده باد پیکان ....
زیبا بود.
سلام سحر جون...
کامپیوتر ۲باره زنده شد .ولی نفسای آخرشه.
ذوق کردم.خیلی نوشته های آخرت قشنگ بودن(مثل همیشه)
راستی ...دست آزاد شدم ۱۶.از سرمم زیاد بود.
سلام حدیث جونم!
تولدی دیگر مبارک! الآن که زنده شده تهدیدش کن که دیگه نمیره! تو که خوب تهدید می کنی ؛) D:
من متعلق به شمام! اوچیکتم!
آفرین ن ن ن ن ن بابا این کاره!!! گفتم کارت خیلی خوب بود. البته اگه اون استاد گیر رو نداشتین باید بیشتر از این می شدی ولی نسبت به اون آدمی که من دیدم همین خوبه!!
(هنوز تو دلم مونده جواب پونزیش رو ندادم!!!)
سلام درد بگیره پیکان
گاهی وقتا اگه بوقها نباشند تا ابد در خواب وخیال باقی میمانند!
بهتر!