راز

از سرمای فکری که در گلویم جا خوش کرده بود...

                                                            گردنم خشکش زد!

نظرات 13 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:53 ق.ظ http://doxy.blogsky.com

صلام.!

زیبا بود...زیبا...

ثلام!

اسیر فراق جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.sehresahar.blogsky.com


به قلبت رجوع کن شاید گرمایش یخ فکرت را ذوب کند و گردنت را آزاد

سلام
ممنون که سر زدی

حدیث شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:22 ق.ظ

سلام سحر جون
این از عواقب کاشان موندن .بیا اینجا گردنت خوب میشه.
بابا بی معرفتی تا چه حد آخه؟فکر کردی ما ...بزرگ هستیم گول این زبون ریختنارو بخوریم!
پاشو بیا.منتظرم.کلی حرف...

ما هنوز با هم دوستیم مگه نه؟!!؟ ؛)

شاکر شکیبا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:50 ق.ظ http://shakiba454

شاکر شکیبا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:59 ق.ظ http://shakiba454.blogfa.com/

سحر مهربان سلام ...
افتخاری نصیبم شد و تورقی کردیم صفحات شیرین و شکرافشان وبلاگ قشنگت را ... بهت تبریک میگم ... خط فکری قشنگی داری ... دوست داشتم بیشتر وقت داشتم و تمام دیدگاهایت را مطالعه کنم . اما ناچارم چون .........
سحر زلال
از سرمای شکننده ( یخبندان ) سخن به میان آوردی ...
جهت بهره مندی از ایده های بکر و خوشگلت ... سری به هوای بارونی ما هم بزن ... بارنی دیگر قدوم مبارک شما را به دیده ی منت می پذیرد .
ارزومند آرزوهات ... بارانی دیگر ... شکیبا

خیلی از لطفتون ممنونم!

حدیث یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:37 ق.ظ

سلام
یعنی کلاسات شروع شدن؟؟؟؟
:(
باز دوست همه شدی!!!!!

[ بدون نام ] یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:37 ق.ظ

چقدر جوونهای این دور و زمونه تی تیش مامانی شدن...اون وقتا...مردم مخشون منجمد میشد.تیلیت می شد....قاط میزد...ولی ککشون هم نمیگزید....ای بابا فکر کنم کارت با یه دلاک درست درمون... حل میشه....
زت زیاد....

ای بابا!

یکی مثل تو یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ق.ظ http://4-ever.blogfa.com

خیلی زیبا بود. منم گردنم با مو هام خشک شدن!!!

صفیه یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:44 ب.ظ

اون احساسات قشنگ و گرمی رو که تو قلبت داری به زبون بیار ... بین راه هُرمشون گردنت رو گرم میکنه چقدر!

از این پیغامت خیلی خوشحال شدم صفیه جان! علتش رو حضورا می گم ؛)

مرجان یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:55 ب.ظ http://tara65.blogsky.com

گردن می خوای چی کار؟سرت سلامت باشه آبجی!!!!!!!!!!۱

بالاخره این سر باید روی یه چیزی بند باشه!

احسان سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 ق.ظ http://ehsannaz.persianblog.com

به هر حال فصل سرما رسیده

منا سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:23 ق.ظ

واااااااااااااااااااااای ! ببین چند وقته اینجا نیومدم . خیلی شرمنده . راستش کامپیوترم مشکل پیدا کرده بود و از دنیای اینترنت و الکترونیک کلی وقت بود دور بودم .
من عاشق این جملات کوتاه و بی نظیر تو ام .
دلم برات خیلی تنگ شده سحری . سلام برسون :-*:-*:-*

منم خیلی دلم برات تنگ شده منا جونم! یه دنیا خوشحال شدم صداتو شنیدم! :-* :-* :-* :-* :-*

مرتضی سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ب.ظ http://www.harfeno.persianblog.com

هنوزم سنگشو به سینه می زنم.حالا که مال خودمونه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد