سه شنبه - صبح - تلفن: برای عصر بلیط گرفتم!
عصر - آژانس - مدخل - سواری - قم - دربست - راه آهن - قطار -
چهارشنبه - اهواز!
دربست - دانشگاه صنعت نفت - آژانس - دانشگاه چمران - اشتباه اومدین - آژانس - مهمانسرای دانشگاه - رد شدن از روی کارون - یه دنیا حس خوب! - مهمانسرا - یک اتاق - اذان - نماز - یک خواب عالی - روزه خواری - تکرار سریال ها - پروژه - اذان - نماز - سریال ها - پیاده - کارون - تلفن - حدیث - قایق - جزیره - عالی ی ی ی ی ی - هات داگ - نوشابه قلابی - هوس سرشیر گاو میش! - دربست یک بامرام به دنبال سرشیر - بسته - سر نادری - پیاده - تهیه ی صبحانه - یخ دربهشت - عالی - مهمانسرا - اذان - نماز - خواب
پنجشنبه - بیدار - صبحانه - پیاده - سر نادری - تاکسی بامرام - باغ وحش - حیوانات مرخصی تا ساعت ۴ - یه توله سگ در حال شیرخواری در قفس کبوتر ها - بقیه قفس ها خالی - دست از پا درازتر - پیاده - گرما - زیر پل - تاکسی به سوی قایق - قایق بی قایق - گرما - بازار - تشنگی - نیم کیلو پسته تازه برای قطار - پاساژ کارون - پیاده - میدان شهدا - آب انار شادلی - پیاده - مهمانسرا - ۱.۵ لیتر آب - یک لیتر آب انار - خواب - ناهار - سینمایی سایه خیال - چایی - تلویزیون - اذان - نماز - تحویل اتاق - پیاده - میدان شهدا - کلوچه خرمایی - دربست - راه آهن - سریال ها - قطار - عالی - نان، عشق، موتور ۱۰۰۰ - شام - تلفن - خداحافظی با عارفه و علی - خواب
جمعه - فریاد - نماز - خواب و بیدار - قم - بی انصافی تاکسی ها - جدال - دربست - میدان ۷۲ تن - سواری - جاده قدیم - کاشان - خونه - کامپیوتر - به روز رسانی!
توضیحات:
۱- قطار عالی بود! بعد از 20 سال! کاملا مثل ندید بدیدها تو قطار بال بال می زدم از ذوق!!!
۲- همه چیز خوب بود جز اینکه دیدار آخر با علی و عارفه ی عزیز رو از دست دادیم، حالا برای جبرانش مجبوریم زودی یه برنامه جور کنیم حتما بریم از دلشون در بیاریم!! منتظر باشین!!!
امضای صلاحی رو که دیدم گفتم نظر بنویسم... یادش شاد.
خوب کاری کردی ازش یاد کردی... از ادبیات که بگذریم... بعضی ها واقعا آدمن.
یادش شاد!
حس گذر از کارون رو منم احساس کردم سالها پیش بود. اما هنوز دلم انجاست.وبلاگ زیبایی داری.به کلبه درویشانه من هم سری بزن.خوشحال میشوم.
سلام سحر خانوم.
یه سوال ازتون داشتم و اونم اینه که
شما چکار کردید که آمار بازدیدهاتون اینقدر رفته بالا؟
من بعد از یک ماه تازه آمار وبلاگم به ۵۰۰ تا رسیده.
خوشحال می شم جواب بدین.
در ضمن از راننده تاکسی هامون هم زیاد شاکی نباشید.
تو قم عادیه...
یه کار کوچولو...به جای یک ماه، ۴ سال وبلاگ نویسی کردم ؛)
عجله نکنین!
سلام گلم
خوش اومدی
بازم بیا پیشم..تند تند
درجواب کامنت قبلی:من مشکل دارم .تو دیگه چرا...؟!!
همیشه نوع نوشتنت آدمو سورپراز می کنه.یه چیزی بگم...خب آخه...راستشو بخوای...نمی دونم چه طوری بگم...من...هنوزم اون چیزی که بهم یاد دادی رو یاد نگرفتم!خب...چی کار کنم دیگه...به روزم...(با کلی شرمندگی)
مشکل چرا عزیزم!؟ مگه اصلا حتما آدم باید مشکل داشته باشه تا ... ؛)
من حتما باید برای شما یه کلاس تقویتی بگذارم این جوری نمی شه!!!!
سفرنامه ی خوشگلی بود. درست مثل یه معمار مکتب مدرن!! ولی سعی کن از این به بعد توی سفرهات، بی خیال این سریال های دوست داشتنی بشی.
اصلا اگه به طور کلی بتونم بی خیال این سریال ها بشم که خیلی عالی می شه! یه کم اراده و مشغله ی بیشتر می خواد که فعلا موجود نمی باشد!!
(من دیگه هر گونه ارتباطی با معماری رو قویاً تکذیب میکنم!!!)
اینو یادم رفت بگم.قسمت فریاد روز جمعه خیلی باحال بود.یعنی باحال ترین قسمت سفر با قطار ،همین فریادش.
pas felash ku?
جا موندن....شاید از قطار...شاید در قطار....شاید....!
ooooooooooooo
cheghadr hayejan sahar jooanm
khosh be halet
خیلی خوشحال شدم رها جون!
خوب شد همین الآن تونستم گیرت بیارم!
پس باز خداحافظ تا ۲۰:۲۰ ؛)
miduni jalebie webet chie,javab dadanate,hal mikonam....
jaryane esmamam ke tabloe,nega nakardam dare farsi minevise,fek mikardam englishe;)
sme ghablim man bud age yadam narafte bashe...
هر چند هنوز نه خودمی می شناسم و نه منی! ولی حداقل الآن می دونم یه بار هم آقای شوکت بودی!!!
آب انار شادلی رو هستم ، با قوطی
ولی من فکر نمی کنم دیگه باشمش!!
سلام سحر جان! رسیدن بخیر. چه خوب شد رفتی!
این کلمات خیلی بیشتر قابل توجه بودند:
«پروژه» - «توله سگ در حال شیرخواری در قفس کبوتر ها»-««پاساژ کارون»»- ««کلوچه خرمایی»»- این دوتای آخری که دیگه هیچی!!!
سلام صفیه جان، دیدی بالاخره قهرمان شدم! ؛)
نگرفتم پاساژ کارون چرا!؟
سحر آدما همونجوری بودن که میگفتم؟
آره حدیث جون! دقیقا همون جوری بودن که می گفتی ؛)
(تقلب نکردما!!!! همش یادم بود!!!!)
بعیده عارفه به کسی آدرس بده!بس که مشتاق زیاده!همه یهو هوس کردن برن مالزی! خلاصه پروژه ای اط این پس مالزی!راستی یه سر تشریف نمیارین تهران!
بیاین جور کنیم بریم یه سر پیششون...پرسون پرسون پیداشون می کنیم! اونش با من!
ما اول حتما میایم تهران بعد همه با هم جمع می کنیم می ریم مالزی D:
سلام!!!
بابا سحر تو هم دل خوشی داری ها !!!
میای تهران؟؟؟بیا تا لااقل یه غصه از غصه های مامی کم بشه و یه کم از دلتنگی های ما!!!
ما هم یه موقع می خوایم بزنیم به بی غیرتی شما نگذار ؛)
شما چرا نمیاین این طرفا!؟ با مامی و بقیه ی بروبوکس! (فکر کنم اول نفری باشم که به مامی گفتم بروبوکس نه؟!؟!؟!؟!؟!)
این شبها ما رو فراموش نکن خانوم
محتاجیم!
salam , 2 shanbe , baba , tehran , jom'e dubai , kashan bi kashan . vaght kam bid , geer nadia? barikallah dokhtare khoob ! !
آفرین بابای خوب! پنجشنبه کاشینگتونتون می بینیمتون!! آبگوشت....چرب......گوشت کوبیده.....می کوبونیم رو پیاز......وای ی ی ی ی ی ؛)
ای بابا.چه خانوادگی در امر وبلاگ فعال هستید.بابا و خاله و دختر عمه ها و شوهر عمه و شوهر دختر عمه و خلاصه همه فک و فامیل جمعشون جمع.یکی از حقوق زنان مینویسه و یکی از فوتبالیستها به جوش میاد .یکی از سبز بودن میگه و یکی بحث سیاسی.البته لازم به ذکر (قسمت پاچه خواری) این وبلاگ از همشون باحالتره.یعنی لااقل پرت و پلا توش گفته نمیشه.
یه نفر هم این اطراف چرخ می زنه و آمار می گیره!؟
چند نفر از اینایی که گفتین حتی منم آدرسشون رو ندارم! می شه لطف کنی!؟
سلام ... همینطوری اومده بودم به جایی که قدیم توش یه چیزایی می نوشتم سر بزنم دیدم اونجا کامنت گذاشتی خوشحال شدم که هنوزم یادم می کنی
چرا دیگه نمی نویسین!؟
شما مسائل مهمتری واسه فکر کردن داری... اینا که دیگه مهم نیست.
سلام خانوم گل
سفرت که به سلامت گذشت . مسافرت هم که تهرانه دیگه چه جای موندن ؟ پر بکش و بیا
منتظریم
اینجاست که میشه گفت خدا رو شکر......البته الان می گن همیشه می شه گفت......به هر حال می شه امید داشت به خیلی چیزا....اینکه فکر نکنن ما دزدیم...اینکه فکر نکنن ما سایه ژرستیم...ما حرمت شکنیم...ما.......
...
شه بامزه بود...شما با بنیامین نسبتی داری؟{چشمک}
معلومه که نه!!!
می تونم ایمیل تون رو داشته باشم؟
لطفا !
Saharam.Blog@Gmail.com
سلام.اهواز رود کارون-فلکه چهار شیر-کوت عبدالله- خارک-خرما و اکسین.پرواز روی باند می خواهد بنشیند ومن شعله های آتش که در مناطق مختلف اهواز پپیداست میبینم بوی گرما ورطوبت وگیاهان وحشی در ذهنم مانده است تا کنون و مردمان گرم وصمیمی
درسته کوت عبدالله! از قلم افتاده بود!
سلام.خوبین..خیلی جالب بود
حالا من بگم شنه اول هفته بیکار
جمعه آخر هفته الاف
چشمک
شاد باشین
نه دیگه من سرم به شلوغی شما نیست!
این سبک نوشتن یاد بنیامین افتادم..آینه ساعت دیوار......
چه بد!
سلام
سحر خانوم... چی بگم تا بتونم این حس رو ایجاد کنم که بری به وبلاگم و نظر بدی.....چی.... چی....
همیشه توی این موقعها میرم سراغ لسان الغیب .. میگه..
با من راه نشین خیز و سوی میکده آی
تا در آن حلقه ببینی که چه صاحب جاهم
مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود
آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم
آدرس وبلاگهام
متن http://manvto.irxblog.com
فتو بلاگم http://myphotos.irxblog.com
منتظرت ام ...
سلام سحر..چند وقتی بود که وبلاگت رو مرتب دنبال میکردم و البته باید بگم خیلی خوب بود.متاسفانه دیگه فکر نمیکنم فرصتی برای این کار داشته باشم.روزگار به خیر.سلام ما را به هیچ کس نرسون.
متاسفم...
خوش به حالتون .. چقدر دلم واسه یه سفر تنگ شده .
آقا ما مثل بچه آدم خودمون می یام می گیم به روزیم...
سلام قربونت برم خوفی ؟؟؟ من برگشتم امیدوار بودم این روزا تهران ببینمت !!! اما حیف ... !!! راستی یه خبر مهم من اپ دیت کردم !!!