آیینه ی دق!

معنیِ آیینه ی دق را هم فهمیدم!

همین آیینه ی پایه دارِ خودم....با ۴ برابر بزرگنمایی....

*     *     *

حوراء عزیزم! خیلی خیلی از دیدن پیامت خوشحال شدم، دلم برای همه دوستای بامعرفت و بی معرفت قدیمی و اون دانشگاه قدیمی با همون دیوار نما نشده ی اون موقع ها و شوفاژ و پایه ی سنگیه کنار دفتر آقای عقبایی و میزهای نور و سلف و نیمکتِ جلوی سلف و بیکن با طعم موهای فرفری آشپز و شیر توت فرنگی های آقای ایش پیشی و .... تنگ شده و دلم برای تحویل پروژه ها و دیتیل های عناصر و شب بیداری ها و صبح خواب ماندن ها و استاد رفیعی و استاد نصیری و فوتبال بازی کردن های بیخودِ عوامل بیگانه در حیاط فسقلی و  .... اصلا تنگ نشده!  سلام من رو به همه ی این خاطرات خوب برسان! باز هم ممنونتم!

نظرات 11 + ارسال نظر
حوراء جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:50 ق.ظ

از لطفت ممنونم! من هم دلم برات تنگ شده!امیدوارم زودتر ببینمت!!دیوار نما نشده و میز سلف و اتاق نور و پایه سنگی کنار دفتر آقای عقبایی ... همه سلام می رسونن !!!! در ضمن آشپز موهاشو صاف کرده!!!!

نسیم شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:54 ب.ظ http://persuade.persianblog.com

سلام
دلت تنگ نشده پس چی شده ؟

پیام شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:54 ب.ظ http://payamra.com

پس هم دلتنگی و هم نیستی ...

وستا شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:05 ب.ظ

منم گاهی دلم برای درس و دانشگاه به شدت تنگ میشه... ضمنا بر عکس تو آینه ام رو به شدت دوست دارم و نه اینکه خیلی باحالم٬ همه جای خونه آینه گذاشتم... چون فکر کنم با ۴ برابر بزرگنمایی تازه مثل آدمیزاد بشم!!!

:)))) از جمله ی آخر خیلی خوشم اومد! دستت درد نکنه وستای عزیز!! (البته شکسته نفسی فرمودینا......از جنبه ی طنزش خوشم اومد....سوءتفاهم نشه!)

صالح شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:56 ب.ظ

تولد ایشون و همچنین بهبود رنگ این صفحه رو تبریک می گم.. چقدر چیزهایی که دلم براشون هنوز تنگ نشده زیادن..

ممنونم!
کدوم بهبود رنگ صفحه!؟!؟؟!

محمد یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:22 ق.ظ http://myphotos.irxblog.com/post/3103/14101

سلام....مالس
بد نبود ....دوبن دب
آیینه بشکستن خطاست...تساطخ نتسکشب هنییآ
یه سر بزنی بهم هم خوشحال میشم...دو تا سر بزنی بیشتر خوشحال میشم
تا بعد خدانگهدار

[ بدون نام ] یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:36 ق.ظ

کسی از شیر توت فرنگی حرفی زد؟؟؟

آشنا می بینم!؟!؟!
من فقط یه نفر رو می شناسم که با شنیدن اسم آقای ایش پیشی ممکنه که از خودش بالاخره یه عکس العملی نشون بده!!!! درسته!؟!؟؟!

مرجان یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ب.ظ http://tara65.blogsky.com

سلام سحر جونم!عیدت مبارک عزیزم....آینتو اگه ۴ برابر کنی برات می شه آینه دق؟!! من اگه ۱۰ برابر هم بکنم با اشتیاق بیشتری زل می زنم توش!!!(دقت کن:بهش زل نمی زنم.توش زل می زنم)این روزا با تعریفات ریزو درشت شما خود تحویل گیری ما مزمن شده!(راستی حکایت این تارا چی بود رفیق؟!!)

دختربابایی دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:24 ق.ظ http://roshan1980.persianblog.com

سلاممممممممم :) اینجوری که تو نوشتی منم دلم واسه دانشگاه قدیمیم که یحتمل هیچ ربطیم به دانشگاه قدیمی تو نداره تنگ شد

آتش عشق دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:24 ب.ظ http://www.lirya.mihanblog.com

11:14 دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:10 ب.ظ http://1114.blogsky.com

salame dobare :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد