سلام...حالا نمی شد تو ذوقم نزنی؟کلی خوشحال شده بودما!!خب...جامعه شناسی؟آره؟!اون زمان که من سرم شلوغ بود و غافل یهوئی سر خود از معماری پریدی رفتی جامعه شناسی!!اگه بودم عمرا میذاشتم چنین حرکتی کنی!! ولی خب دیگه از دست رفتی...ببینم کدوم جامعه شناس واقعی رو میذارن بیاد جامعه شناسی درس بده؟آریانپور باید میرفت زبان!دکتر صدیقی هم زندان و ممنوعیت و...وقتی هم میرفت کلاس ۱۰۱دانشگاه تهران که اون جوری میشد!!...تو ایران جامعه شناسی خوندن وقت تلف کردنه..ناراحت نشی ها!...اگر یه زمان کتابی خواستی بهم بگو...تو کاشانم کتاب فروشی زیاد آشنا دارم...امروزم کاشان بودم!!!....خب موفق باشی...البته اگه خواب نمونی و تو ترافیک گیر نکنی و... و به موقع به امتحان برسی...آره! وقتی کتاباتون اون جوری سانسور میشه!...بی خیال...
آخ سحر این فرجه های لعنتی دارن تموم می شن...من هم که مثل همیشه ول معطلم!...فکر می کنم شهریور بیایم(به اتفاق آقای همسر!!!) کاشان...دارم لحظه شماری می کنم برای دیدنت...راستی اگه با این زهره بی معرفتم صحبت کردی خبر مزدوج شدن منو بهش بده!!! از فکر اینکه وقتی باهات حرف می زنم می تونم دستاتو بگیرم و یه عالمه تو چشمات نگاه کنم...دارم بال در می یارم!
سلام علیکم موفق و موید باشین یا هو من لا هو الا هو الله حافظ
حسام
چهارشنبه 23 خردادماه سال 1386 ساعت 12:27 ق.ظ
سلام...آره؟داشتیم؟...باشه...خب شما که استادی یاد ما هم بده...می دونی بسیار با استعدادم...راستی تا یادم نرفته چطوری یه عکس رو تو متن بذارم؟هوم؟اینم بهم بگو...نیای دوباره بگی چرا از غریبه ها پرسیدی و تو در و همسایه بده و... اون وقت!...
ظهری
چهارشنبه 23 خردادماه سال 1386 ساعت 12:20 ب.ظ
من از نیندیشیدن و حصار کشیدن دورادور اندیشه متنفرم که اندیشمندان بسیاری را به بند و حصار کشید و هرگز در این دیار تفکر آزاد نشد. من از تفکر کردن بی حاصل متنفرم و از تفکر نکردن نیز! من از عقب ماندگی، از بی حاصلی متنفرم و از نا امیدی.
سلام
وبلاگ قشنگی داری و مطالب قشنگی هم نوشتی
موفق باشی
سحر جان
موفق باشی. انشاءالله که امتحاناتت یکی از یکی بهتر برگزار شوند و همه را با بهترین نمره پشت سر بذاری.
ممنونم مامان آرزو!
والا من قوه درکم زیاد اما متوجه ای مطلبت نشدم البته تا حدودی ولی بهر حال خیلی باحالی
سلام...حالا نمی شد تو ذوقم نزنی؟کلی خوشحال شده بودما!!خب...جامعه شناسی؟آره؟!اون زمان که من سرم شلوغ بود و غافل یهوئی سر خود از معماری پریدی رفتی جامعه شناسی!!اگه بودم عمرا میذاشتم چنین حرکتی کنی!!
ولی خب دیگه از دست رفتی...ببینم کدوم جامعه شناس واقعی رو میذارن بیاد جامعه شناسی درس بده؟آریانپور باید میرفت زبان!دکتر صدیقی هم زندان و ممنوعیت و...وقتی هم میرفت کلاس ۱۰۱دانشگاه تهران که اون جوری میشد!!...تو ایران جامعه شناسی خوندن وقت تلف کردنه..ناراحت نشی ها!...اگر یه زمان کتابی خواستی بهم بگو...تو کاشانم کتاب فروشی زیاد آشنا دارم...امروزم کاشان بودم!!!....خب موفق باشی...البته اگه خواب نمونی و تو ترافیک گیر نکنی و... و به موقع به امتحان برسی...آره!
وقتی کتاباتون اون جوری سانسور میشه!...بی خیال...
آخ سحر این فرجه های لعنتی دارن تموم می شن...من هم که مثل همیشه ول معطلم!...فکر می کنم شهریور بیایم(به اتفاق آقای همسر!!!) کاشان...دارم لحظه شماری می کنم برای دیدنت...راستی اگه با این زهره بی معرفتم صحبت کردی خبر مزدوج شدن منو بهش بده!!! از فکر اینکه وقتی باهات حرف می زنم می تونم دستاتو بگیرم و یه عالمه تو چشمات نگاه کنم...دارم بال در می یارم!
سلام به سحر خانوم
من فقط از یو نفرت ندارم
هیچوقت از این شاعر مسلک بازی سیاستمدارها و آدمهای مربوط به سیاست خوشم نیومده. یه وقتایی که حتی نفرت انگیز هم میشه.
سلام علیکم
موفق و موید باشین
یا هو من لا هو الا هو
الله حافظ
سلام...آره؟داشتیم؟...باشه...خب شما که استادی یاد ما هم بده...می دونی بسیار با استعدادم...راستی تا یادم نرفته چطوری یه عکس رو تو متن بذارم؟هوم؟اینم بهم بگو...نیای دوباره بگی چرا از غریبه ها پرسیدی و تو در و همسایه بده و...
اون وقت!...
چرا آپ نمکنییییییییییییییییییییییییییییییییییی
جنگ بهتر است چون در شهادت باز میشود
سلام...فقط اومده بودم تا کامنتهاتو از نحسی سیزده در بیارم...آره دیگه:ی...
حالب بود
هر دو خوبند چون چرخه جمعیت کنترل میشود واحتیاج به سهمیه بندی بنزین مرتفع میگردد
«پیام منتخب این مطلب»
من از نیندیشیدن و حصار کشیدن دورادور اندیشه متنفرم که اندیشمندان بسیاری را به بند و حصار کشید و هرگز در این دیار تفکر آزاد نشد. من از تفکر کردن بی حاصل متنفرم و از تفکر نکردن نیز!
من از عقب ماندگی، از بی حاصلی متنفرم و از نا امیدی.
ایول منم