اعتراف

چند روز پیش دنبال پناهی بودم برای اندکی رهایی از سیاهی ها، خیلی اتفاقی رفتم سراغ سایت راوی* و خیلی اتفاقی یک کتاب رو انتخاب کردم و گوش کردم، اون پناه، آواری شد روی انبوه دغدغه ها و البته یک همدردی تلخ و عمیق رو هم به همه ی سیاهی ها اضافه کرد!

کتابی که اتفاقی خودش رو انداخت جلو "دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد" بود.

داستان مردی که از نزدیکان دکتر مصدق بوده و به شدت عاشق و شیفته ی او ولی عشقش به همسرش از آن هم بالاتر بوده! با مقالاتی که در روزنامه ها می نوشته نقش بزرگی رو در به قدرت رسیدن مصدق بازی می کنه ولی بعد از کودتا، بازداشت می شه و  تحت شکنجه بالاخره علیه مصدق مصاحبه می کنه. مصاحبه ای که به خاطر شکنجه و توهم بازداشت شدن همسرش و آزار و اذیتش بهش تن می ده که به جنون می کشدش. مصاحبه ای که 23 سال زندگی بعدش رو براش جهنم می کنه به خاطر عذاب وجدان و پشیمونی که ولش نمی کنه چون همراه با دکتر فاطمی با دکتر مصدق عهد بسته بودند همیشه به او وفادار بمانند ولی در طول داستان تاثیر گذار، خواننده با دکتر نون همدردی می کنه و لحظه ای هم فکر شماتتش به ذهن خطور نمی کنه... همدردی با دکتر نون و نفرت از کسانی که یک عمر زندگی اون رو به جهنم تبدیل می کنن و باعث می شن حتی به عشقش هم که به خاطرش مصاحبه کرده بود دیگه نتونه فکر کنه. همه جا توهم حضور دکتر مصدق رو داره و با اون حرف می زنه و گویی همیشه خائن خطاب می شه، در حالی که دکتر مصدق بعد از کودتا براش نامه ای می نویسه و توضیح می ده که شرایط بازداشت و شکنجه و اون رو درک می کنه و ازش ناراحت نیست ولی دکتر نون به دلیل آسیب روحی که خورده بوده، هیچ وقت از وحشت به خودش اجازه ی خوندن اون نامه رو هم نمی ده و همیشه تنها با توهم حضور همیشگی مصدق و خائن خطاب کردنش زندگی می کنه...


*راوی وب سایت کتاب های صوتی برای کمک به نابینایان و کم بینایان است. (من با این "است" های ته جمله ها دارم مشکل اساسی پیدا می کنم!!! خیلی وقتا وصله ی ناجورن!) من به خاطر عدم دسترسی به کتاب اون رو شنیدم ولی لذت خوندن یه چیز دیگه ست.

پ.ن۱: کتاب "دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد"  انتشارات نیلوفر. چاپ اول ۱۳۸۰، ۱۱۱ صفحه



نظرات 4 + ارسال نظر
Negin دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:37 ق.ظ

Salam Sahar, nemidunam un moshkeli ke gofti chie vali man nemitunam nazarato bebinam!!!!N

شما چون از نعمت فیلتریگ در اون کشور خبیث برخوردار نیستی نمی دونی مشکل چیه!!!! نظری هم موجود نبوده که بخوای ببینی!!!! ؛)

نگین دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:17 ب.ظ

یعنی می خوای بگی اینجا هم فیلتر شده!!!!!!!!!!!!!!!!!

mohammad چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:21 ق.ظ

i liked this note

Thanks

حسام جمعه 26 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:30 ب.ظ

به موضوع خوبی اشاره داشتی!
مصدق..جبهه ملی..ضرورت ایجاد این جبهه توسط میر حسین و ...سخنی که چهار سال پیش بنده ناچیز زدم و مثل خیلی حرفای دیگه ام خریداری نداشت!فقط طرحهائی که توشون نون و آب داشت رو رفقا استقبال می کردن.اونم چی؟گل سر سبدش احداث پارک ملی با پلان نقشه ایران و پیاده کردن استانها روی طرح و ایجاد سمبل هر استان در اون منطقه مثلا یه حافظیه با کاربری فرهنگستان شعر توی منطقه ای که شیراز رو در نظر می گیریم یا تخت جمشید در مقیاسی کوچکتر موزه بشه.مشهد مسحد پارک احداث بشه.قم حوزه احداث بشه.و...نمادها با کاربری های اجرائی!کسی دیگه نه به حرفای ما گوش میده نه به طرحهامون!بگذریم!مصدق!جبهه ملی...خیلی خوبه!اما خطرات و مشکلات بزرگی هم داره.رهبری کردنش خیلی مهمه.فقط همون نبود که!مثلا بقائی!سرباز خطا کار و... خیانتها و از پشضت خنجر زدنا!ما وقایع اون روزا رو آن لاین دریافت می کنیم:) جناب پدر و ...چه بگویم!
روزنامه مرد امروز محمد مسعود-یکی از آرزوهای محقق نشده ام انتشار یه چیزی مثل مرد امروز بوده-
خوب کاری می کنی کتاب!من حاصل عمر رو امروز خوندم.سامرست موام:) شما بایست خونده باشی! جامعه شناس ها اکثرا این کتاب رو خوندن!
به هر حال...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد