افتاد و شکست و برملا شد!

بعضی از اتفاقها در زندگی می افته که آدم با یک آه سرد میگه "حتما حکمتی بوده!"

بعضی از اتفاقها در زندگی می افته و در جا آدم میگه عجب تقدیری! میبینی بازی زندگی رو!؟


اون اتفاقهای مرموز، اونایی که از نوع اول هستند، اونایی که هیچ وقت سر در نمیاری چرا افتادند، اونایی که باید صبر ایوب داشته باشی بلکه حکمتشون رو بفهمی، همون معمایی ها... هر چقدر از زندگی میگذره تحملشون برام سخت تر میشه، جذابیتشون رو از دست دادند و فقط روی اعصاب میمونند و لجبازی میکنند. اینها همونایی هستند که در دورانی از زندگی اوج هیجان حساب میشدند...


نوع دومی ها، ساده هستند ولی سطحی نیستند، عمیقند و تا مغز استخون ظرافتشون رو حس میکنی. تا میافتند میشن کلید معما...


این یکی از دفعاتی هست که تغییرات روحیه ای رو در دهه ی جدید زندگی حس میکنم!


پ.ن: پست نزدیک سه صبح روان تر از این نمیشه برای من! واضح بود!؟ معمایی نشد که؟!



نظرات 1 + ارسال نظر
حدیث پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:54 ق.ظ

من که کاملا فهمیدم.باور کن :)

آخه تو با کمالاتی!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد