خدا کنه وقتی دارن مثل فرفره می چرخوننمون، وقتی دیگه دستِ خودمون نیست که کجا وایسیم، وقتی روزگار داره بهمون می خنده از اینکه سر رشته ی کارا رو ازمون دزدیده، وقتی دیگه شب و روز برات فرقی نداره و فقط می خوای زندگی رو هول بدی، وقتی خودت هم نمی دونی قلبت کجاست و مغزت چی می گه...اونی که اون بالاست مرام بذاره و تو رو بهترین جا وایسونه و چشمتو باز نگه داره و هواتو داشته باشه...
به اندازه ی کافی کیف کردی تا حالا!! چی؟؟ کافی نبوده!؟!؟ تازه داره خوشت میاد!؟!؟ خدا به داد ما برسه!!! نه بابا، خدا که خودتی! پس کی به داد ما برسه!!!؟
سحر
شنبه 4 مهرماه سال 1383 ساعت 12:26 ق.ظ