200 تومن می دم به آقای محترم راننده و می گم: زیر تابلو لطف کنید نگه دارید، پیاده میشم.
-(پول رو بهم پس می دن) خانوم خرد ندارین؟ 100 تومنی
:فکر نمی کنم
-می شه ببینین؟
:(می گردم) نه، ندارم
-منم 100 تومنی ندارم
:خب مسئله ای نیست، بقیه ش باشه خدمتتون!
-نه، اینجوری نمی شه اصلاً
:خب چی کار کنم؟ همین 200 باشه دیگه
-نه،بفرمایید، پیاده بشین مهمون من!
:ممنون. اگه 100 تومنی ندارید گفتم بقیه ش باشه.
-واقعاً ندارم، شما می شه دوباره بگردید شاید پیدا کنید
:(اه...هر چی می گردم هیچی پیدا نمی کنم!) ندارم،... آقا مسئله ای نیست.
-نه اصلاً امکان نداره بگیرم، حرفش رو هم نزنین، بفرمایید...
:اینجوری نمی شه...ممنون (دویست تومنی رو می گذارم تو ماشین و پیاده می شم)
یک قدم هم نرفتم اون طرف تر که داد می زنن: خانوم . . . .خانوم . . . . (بر نمی گردم!) . . . خانوم حداقل این 100 تومن بقیه ی پولتون رو بگیرین!!!
* * *
ساعت یک، تازه یادم افتاد که آخرین روز پست دفتر چه هاست، سریع آماده می شم و می پرم تو پست خونه ی نزدیک خونمون.
یک آقایی جلوتر از من ایستادن:
آقای مسؤل باجه: قبضتون رو بدین
آقای جلوی من- قبض؟ قبض ندارم! (خب،منم قبض ندارم!)
:خب اگه قبض ندارین این رو هم نمی تونین پست کنین.
-از کجا باید قبض می گرفتم؟
:از همون جایی که دفترچه رو گرفتین، باید بهتون قبض هم می دادن.
-چیزی به من ندادن...(دوستش هم شروع می کنه غرغر کردن که یعنی چی ندادن...مگه می شه قبض ندن...تو معلوم نیست حواست کجاست و ...!)
:چون قبض ندارین، برای پستش باید برین همون پست خونه ای که اینو ازش گرفتین.
-وای آقااا!!...می دونین باید تا کجا برم!؟
:من دیگه نمی دونم
......و با دوستش عصبانی می رن بیرون.
نوبتِ منه!
:قبضتون؟
-ندارم!
:ما هم نمی تونیم پست کنیم.
-حالا باید چی کار کنم؟
:برید همون پست خونه ی که این دفترچه رو ازشون گرفتین.
-آقای محترم، اونا به من قبض ندادن تقصیر من چیه؟
:نمی دونم، کاریش نمی شه کرد.
(دارم فکر می کنم نمی رسم دیگه، بهتره برم خونه!)
-امروز روزه آخره، مهلت پست رو تمدید نکردن؟
:هنوز چیزی به ما ابلاغ نشده، فکر نمی کنم تمدید بشه.
-تا چه ساعتی پست خونه ها بازن؟ می رسم؟
:من نمی دونم.
(تجربه نشون داده این جور مواقع باید درجه ی اصرار رو یه خورده برد بالا!)
-یعنی حالا واقعا هیچ راهی نداره؟
:نه!
-اِ . . . ! یعنی هیچ جوری نمی شه از این جا پست کرد!؟
: چرا می شه...فقط یک راه داره!
-خب بفرمایید دیگه، چه راهی؟
:باید تمبر باطل کنیم.
-خب یعنی چی؟ چی می شه؟
:هیچی 300 تومن بیشتر می شه.
(ای هوااار....خداااا!!!! یک ساعته اینجا دارم بحث می کنم، اون بیچاره رو هم فرستاد رفت، به خاطر 300 تومن!!؟؟)
-خب مسئله ای نیست، لطف کنین پست بفرمایید!
:جمع کلش می شه 900 تومنا....
(هی می خوام بگم آخه مستعد! من اگه می خواستم برم تا اون پست خونه و برگردم که فقط پول تاکسیم می شد 900 تومن!!)
-مسئله ای نیست پست کنید...
و میام بیرون دنبال اون بیچاره ای که باید تا کجا بره دنبال پست خونش و پیداش نمی کنم!!!
* * *
نتایج!:
۱- من خیلی وقتا آدما رو نمی فهمم!
۲- آدما چه اعصاب زیادی برای بحث الکی دارن!
۳- من چقدر از «خب» در صحبت کردنم استفاده می کنم!
۴- آدمای با استعداد خیلی زیادن!
۵-...
سلام خوندم اخی چهقدر سختی کشیدی اون روز
ن برعکس تو تا کرایه تاکسی برقیشو نگیرم ول نمیکنم یارو
شده کتک کاری میکنم ههههههه
سلام عزیزم متنتو کامل خوندم
می دونی به نظ ر منتیجه ی اساسی این ماجرا اینه که
هیچ کس جای خودی نیست
خویب و روان نوشتی
منم آپ دیت کردم
امیدوارم خوش و بهاری باشی تا بعد فلا ........
سلام . چون مطلبتون نکته تستی نداره نظری ندارم . فعلا تا جمعه دطگه خدافظ
آدم ها ولی با تمام این حرف ها موجودات دوست داشتنیی هستند!۱
من
نتیجه: به طرز تاسف باری اتفاقات افتاده شده در اطرافمان کشکی هستند. من هم جایی بودم که همه برای گرفتن کارنامه ی بی نامه التماس می کردند و آقای متصدی از تیپ من خوشش اومد و همین جوری کشکی به من کارنامه داد و من هم تعجب کردم و هم خیلی تشکر.
خیلی جالب بود.و مرسی از شعر زیبات.به امید دیدار
سلام.یه سر به من بزن حتما.وبلاگه من متعلق به تمام طرفدارانه سیاوش قمیشی.ممنون.بای
نمیدونم مشکل از راننده تاکسیه بود یا از ترک بودنش؟ بعضی وقتا ملت میخوان پول هم بگیرن زورشون میاد کار کنن، نمیخواد یه تمبر باطل کنه. عجب پس دست خب گفتنتم خوبه.
سلام
به جای ۵-...مینوشتی نهایت مرام.
۵ امیش هم خدا صبر ایوب بده با این همه استعداد ......
داستانهای باور نکردن!!!!!!من هم به نتایج شما رسیدم مخصوصا۴ رومیش ازداستان اولی که به راننده چه جور میشه پول نداد!!!!!آیا این داستان باورکردنی است یا برگرفته ازتخیلات نویسنده؟
عجب...!
ببینم احیانا اسم مملکت شما ایران نیست؟
آدم لارج یعنی این. ۱۰۰ تومن هم اضافه میده. این مشتری ها چرا به پست ما نمیخورن نمیدونم. :))
به نظر من داستان اول باور کردنی بود.من این را می گوییم به دلیل این است که ویروسم. و یک ویروس وقایع را وارونه جلوه می دهد.در ضمن به هم وبلاگی بیای زیاد خوشحال نمی شوم/ ولی بیای بد نیس
خب دیگه..به این روابط که تو جامعه ما حاکمه میگن جزایره قطبی و یخ زده که از عهد قجر به اینسو قوانینی که در ارتباط با مدرنیته تو جامعه ما جاری و ساری شد یکهویی وسطه راه دچاره یخبندانه بزرگ شد...از اونور هم روابطی که مهر و محبت روستایی رو به تعریف نشسته به این انجماد تن نداد و هنوز هم گاه گداری خودش رو باز تولید میکنه و گوشه هاییش قابل رویت...جامعه ای پر از تناقض...فیلمی مثل مارمولک(که دوپینکه از ما بهترونه)به محاق توقیف میره و فیلمی مثل قارچ سمی و خانه ای روی اب و غیره..تا خوده اخرش رو پرده میمونه و از بینندگانه خاص دلبری...نتیجه : میشه در کناره یخبندون اب و هوای معتدل هم داشت...نسل ما که تو این تناقض زمین گیر شده...شما راویه روایت اولیش هستی..وبت داره جاشو پیدا میکنه..از مداد رنگی هم استفاده کن..زارو زندگیت پر رونق...
!!!!!!!!!Vaay sahar mordam az khande
Khosh be halet koli khandidi hatman
baed to chetor khanoom dolphiniye yadet rafte bood
yadete hamishe payeene emtehanash ye dolphin mizasht
movazebe khodet bash
be hame kheili salam beresoon
تاکسی هاهمیشه همینن.....آدم رو دوست دارن به بحث الکی بکشونن .. انگار خوششون می آد که با مردم سرو کله بزنن و اگه هم چیزی دم ست نبود مثل مورد اول....... واقعآهر کی یه دنیایی داره ..
راستی...
اینجا ایران است . صدای جمهوری اسلامی ..............
منظورت از مستعد همون قشنگ خودمونه؟!..........خیلی باحال مینویسیا.عشق مشیری رو هم که داری؟!........ما ایدز گرفتیم رفت آخرین آپدیت مارو بخون و حلالمون کن.موفق باشی حتمآ سر بزن
.
سلام همسایه
خوشحالم که می بینم شما هم کثل من به واقعیت های زندگی توجه می کنی .
متن رو خوندم
من رو یاد حرف سهراب انداخت .
آب را گل نکنیم
در فرو دست انگار کفتری می خورد آب
روحش شاد.
یاحق
bazi vaghta semajat ham khob chizie ha ya rosho dashtan baraie harf zadan....
سلام عزیز خوبی
ببخشید که سر نزدم
موفق باشی
منتظر حضور سبزتان هستم
سلام نمیدونم که من رو میشناسی یا نه . مهم نی
اما من توجن وقت خیلی کسا رو شناختم . اینمم مهم نی این مهم که از این مردم و خودم بدم آمده .
سلام سحر جون.
نوشته هات خیلی قشنگه..موفق باشی.
اگه تونستی به وبلاگ منم سر بزن.
سلام!
موفق باشی.راستی فکر کنم فقط تو اسم واقعیمو میدونی مگه نه؟سری بزن
هاهاهاها ..... بابا این اتفاقات هم نیوفتن که دیگه همه چیز خیلی یکنواخت میشه !
ای بابا، تو که هنوز زنده ای رفیق :)
آدم ها... ای وای، ای وای!