حس حساس

حس عجیب و آزاردهنده ای دارم... حس خستگی مفرط! می دونم فشار کار این ترم باعثش شده ولی هنوز دو هفته ی خیلی سنگین پیش رو هست و به یک دنیا انرژی احتیاج دارم!

دیروز یک ویدئوی خنده دار زرد از هوتن (به "بعد نوشت" مراجعه شود!) می دیدم به توصیه ی عزیزی، که رسید به وقتی که ادای معین رو درمیاره. این شروع کرد خوندن و اشک از همه ی وجود من سرازیر شد... با اینکه هیچ وقت خواننده های لوس آنجلسی در زندگی و خاطراتم نقشی نداشتن باورم نمی شد که فکر علاقه ی مادربزرگ نازنینم به معین و گوش دادن به اون به یاد همسرش، پدر بزرگی که قبل از به دنیا اومدن من از دنیا رفت، اینجوری دلتنگی رو بریزه توی وجودم... اشک و اشک و اشک و دلتنگی و دلتنگی و دلتنگی ...

اگر خستگی این چند روزه فقط به دلیل فشار کار باشه که مهم نیست، ولی وقتی این هق هق رو از خودم دیدم... ترسیدم...


بعد نوشت: سند کم سوادی من در این موارد اینکه کاشف به عمل اومد هنرمند طناز مایکل بود نه هوتن!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
نوای نی چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 ب.ظ

خدا پدر بزرگ رو رحمت کنه

سپاس... و مادربزرگ رو هم :(

نوای نی دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:47 ب.ظ

و مادر بزرگ

حدیث جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:21 ق.ظ

خدا رحمتشون کنه ...
آخه تو از کجا باید فرق هوتن و مایکل رو بدونی ؟!

مرسی که من رو همه جوره درک می کنی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد