تغییر

در این مدت سه سال غیبت از این صفحه اتفاقات خیلی زیاد و مهمی برام افتاده! اتفاقاتی که بیشترش در مغز و قبلم بوده  و مهم ترین نمود خارجیش دوباره دانشجو شدنم هست. از خیلی جهات در دنیای متفاوتی به سر می برم در عرض همین یک ترم دانشجو بودن.
برای اولین بار دارم از مطالعه علمی لذت میبرم و جایی هستم که دوستش دارم. خوندن و نوشتنم رو دارم قوی می کنم و این پیشرفت خیلی راضیم می کنه به خصوص که اولین مقاله ی 13 صفحه ای رو تحویل دادم و نمره ی خیلی خوبی گرفتم و انگیزه ی زندگیم رو برده بالا! درگیر مقاله ی دوم هستم که هنوز ایده ای از نوشتنش ندارم و همکلاسی عزیز که بازنشسته شده و فکر کرده که فرصت خوبی پیش اومده که بیاد درس بخونه قراره راهنماییم کنه! استاد معتقد بود یکی از بهترین مقاله ها رو ایشون تحویل داده و منم می رم که دو دستی بچسبمش! تلاشش در سن 62 سالگی برای من تحسین برانگیزه!

سلام!

سلام! یک سلام عجیب و غریب و باور نکردنی برای خودم!
دنبال آدرس یک وبلاگ قدیمی می گشتم که اومدم اینجا، همینجوری دستم رفت روی آرشیو و کلیک و کلیک و کلیک... شخصیت وبلاگ و جوی که بهش حاکم بود با فیس بوک قابل مقایسه نیست! فیس بوک برای من یک جمع شلوغ و پلوغ هست که همه ی دلخوشی خبر گرفتن گاه و بیگاه از دوستام رو با خودش داره ولی وبلاگ... حرف دله! عزیزه! محترمه! 
نمی دونم الان چقدر جو گذشته به وبلاگ ها حاکم هست در این مدت غیبت من، ولی باید بگم که چند بار وبلاگ و حال و هوا عوض کردم! ولی هیچ کدوم جای این صفحه رو برای من نگرفت! نمی دونم چقدر اینجا دوام میارم، نمی دونم چند لحظه ی دیگه پست دومم رو می گذارم یا این می شه آخرین پستم تا یک تصمیم انقلابی دیگه! ولی چیزی که می دونم اینه که به شدت هوس نوشتن در اینجا رو دارم و این هوس خیلی سرکش و سرسخت در صفحه ی اصلی بلاگ اسکای لاگین کرد...