آزار بدون مرز!

خواستم اینجا هم عرض کنم که تیکه انداختن و آزار خانم‌ها در "خارج" هم اتفاق می‌افته. اونم حالا نه هر خارجی منظورم خارج‌ترین که همانا "آمریکا"ست به تصور برخی‌. حالا به جز کلی مطالب تجارب شخصی آدمها که آنلاین هم پیدا می‌شه و حتی کسانی که اینجا هستن هم گاهی حاشا می‌کنند قضیه رو، دچار تجربه شخصی هم شدم! اینجا هم می‌گن امنیت برای خانم‌ها در شب نیست و البته شهر به شهر و محله به محله درجه ش فرق می‌کند. ولی در یک شهر امن در یک شب، پسری که بلوز تنش نبود و تا کمر از ماشین خودش رو کشیده بود بیرون، از پشت سرم صدای فریادش میومد که "بزن قدش" "بزن قدش" و تا جایی که می تونست دستش رو به طرف من کشیده بود. فریاد می‌زد و بعد از اینکه رد شد هم صدای قهقه‌های خودش و بقیه‌ی افراد ماشین توی خیابون موند.... وحشتی که مزاحمت ایجاد می‌کنه از یک جنس هست حالا با هر کیفیتی که باشه...

پ.ن: کشته‌ی این توجیه هستم که چپ و راست می‌شنوم "مست بوده خب!!"، آها! خیالم راحت شد! :-/ 

بدوی بمانید لطفا!

امروز تشریف آوردند آپارتمانها را بازدید کردند تا مطمئن بشن همه چیز مرتبه. گفته بودند اگر خونه نباشید هم خودمون تشریف میاریم داخل! خلاصه برامون یادداشت گذاشته بودند داشتن ماشین رختشویی و ماشین ظرفشویی در این مجموعه آپارتمانها ممنوع است! یک هفته وقت دارید برشون دارید و باز میایم کنترل می کنیم!

اشتباه!

میفرمایند که "اشتباهات پزشکی سومین عامل مرگ و میر در آمریکاست!" اینم از مهد تکنولوژی پزشکی! تحویل بگیرین!

تعجب های ادامه دار

از دید من دنیایی که از دور از آمریکا میدیدم خیلی با چیزی که از نزدیک تجربه کردم متفاوت هست! خیلی زیاد از خیلی جهات!

الان خیلی از اون خیلی چیزها برام عادی شده ولی وقتی چیزی می شنوم که متعجبم می کنه یعنی دیگه خیلی عجیب بوده که این سالها زندگی در این محیط هنوز برام عادیش نکرده.


مثلا وقتی که شنیدم چقدر زن ها هنوز مورد آزار و اذیت همسرهاشون قرار می گیرن و زنهایی که کتک می خورند. درسته که بعدش خانه های امنی هست که می تونن به اونجا پناه ببرن ولی همون ها هم بعضا برای این افراد مشکل ساز هست و شرایطش رو ندارن.


چیز جدیدی که شنیدم از یک معلم مهدکودک بود. یک معلم از یکی از بهترین مهدهای شهری که خانواده ها یکی از بالاترین میانگین تحصیلات در سطح کشور رو دارن. داشت می گفت چقدر شاهد آزار و اذیت بچه ها توسط والدینشون بوده. می گه گاهی اتفاقی جاهای کبود توی بدن بچه ها می بینه و بچه ها مثلا می گه خب ددی عصبانی بود! ایشون وظیفه داره همه رو گزارش کنه. یکی اینکه هنوز کتک زدن بچه ها در این سطح اتفاق می افته یک نکته، ولی نکته ی دیگه اینکه این معلم می گفتن تقریبا صد در صد گزارشهای اولیه ای که به پلیس و مرکز حمایت از کودکان می فرستن نادیده گرفته می شه! می گفتن شاید گزارش دومی یک بررسی جزئی بشه و تازه از گزارش سوم و چهارم به بعد به طور جدی بررسی می شه. من فکر می کردم برای در مورد بچه ها با اولین گزارش یک اقدام کوچیک حداقل انجام بشه...