دنیای تبعیض و هراس و بی عدالتی...

یک دوستی داشتم که از کشور عربستان سعودی بود، دو تا پسر داشت! دنبال کار بود...

کار پیدا نمی کرد، کار احتیاج داشت، به خاطر دو تا پسرش... بالاخره پیدا کرد!


"حجابم رو برداشتم... بلافاصله کار پیدا کردم... بلافاصله...."

دزدان گدا صفت!!!!

رفتم نمراتم رو آنلاین چک کنم، یادم نمیاد معدلم چنده و برای فرمی که دارم پر می کنم معدل لازم دارم!


هر کاری می کنم در وبسایت دانشگاه هیچ اطلاعات رسمی و غیر رسمی بهم نمیده، کلی صفحه ها رو بالا و پایین کردم فهمیدم به خاطر بدهی هست که به دانشگاه دارم! بدهی!!! می فهمید!؟ بدهی!!! اونم از نوع یک دلار و بیست و پنج سنت!!!!!

مووو؟!؟

رفته بودیم رستوران مورد علاقه ی پسر! مثل همیشه با ساندویچش داشت کیف می کرد تا .... اون مویی که ناغافل وسط ساندویچ سردرآورد