بالاخره دارم کم کم با حس و حال اولین و آخرین روزهای فصل و رفت و آمدشون ارتباط جدی برقرار میکنم.
بیشتر زندگی میکنمشون .
حس سبکی بیشتری نسبت به قبل دارم و از این بابت خوشحالم.
این مدت بعد از تغییرات زیاد به شدت مشغول رتق و فتق امور پسران بودم و حالا میتونم بگم روی روالی داریم میوفتیم که خوشاینده.
انرژی زیاد میبره ولی قدرِ خستگی زیاد بدون فشار روحی رو میدونم!
از این پراکندهتر هم میشد نوشت؟