دعوا بر سر امامان!!

با اینکه محرم و صفر تموم شدن اما هنوز پلاکاردهای سیاه تو سطح شهر دیده می شن (حداقل می دونم اطراف خونه ی  ما که پُرن) و نوشته هاشون شدیداً جلب توجه می کنه:
"ایام محسنیه تسلیت باد، 27 صفر تا 7 ربیع الاول"
"مظلومیت محسن بیش از دیگران بود"
و کلی شعر رو شعار دیگه راجع به محسن.
حتی به در خیلی از مغازه ها کاغذهایی رو می بینم که نوشته "محسن به کدامین گناه کشته شد؟"
اولین بار بود راجع به محسن چیزایی می دیدم تا جایی  که یادم بود امامی به نام محسن نداشتیم و بعد فهمیدم که اسم جنینی که تو شکم حضرت فاطمه سقط شده بود قرار بوده که محسن بشه!
بعد از هیئت دیوانگان حسین که همه جا سر و صدا کرده چشمم به هیئت دیوانگان حسن هم روشن شد! اونم با پلاکاردهایی که روش نوشته بودن "مظلومیت حسن از حسین بیشتر بود"
چقدر جای حرمت خالیه!

ای خدا . . . . . . . . ! ! ! ! ! !

منطق آزیتا حاجیان!؟

همه چیز تئاتر "یک زن، یک مرد" رو دوست داشتم به جز اسمش رو!

نمی فهمم چرا زن باید نماد عاطفه و احساس باشه و مرد نماد عقل و منطق!!!

فکر می کنم این موضوع نه تنها درست نیست بلکه خیلی هم خنده داره! (به خصوص در مورد مردان!!!)

هر کسی یک سری خصوصیات اخلاقی خاص داره که به نظر من هیچ ربطی به جنسیتش نداره.

چرا "شن تا" (با بازی فوق العاده ی هنرمند محبوب من خانم مریلا زارعی) می تونه تنها در قالب "یک مرد" منطقی عمل کنه!؟!؟

ما راه می رفتیم و زندگی نشستن بود

ما می دویــدیــم و زندگی راه رفـتن بود

ما می خــوابیدیم و زندگی دویــدن بود

رسیدگی!؟

حتماً تا حالا راجع به مجموعه ی خانه های تاریخی کاشان (خانه ی بروجردی ها، طباطبایی ها و ...) چیزهایی شنیدین یا از نزدیک اون ها رو دیدین. در زیباییِ فوق العاده ی این بناها که شکی نیست،

اما گردشگران (که تعداد آنها اصلاْ هم کم نیست و ما در یک ساعت حضورمان شاهد ۲ اتوبوس گردشگر خارجی بودیم) در اولین نگاه با این تابلوهای راهنما مواجه می شن:

فکر نمی کنم رسیدگی به این موضوع کار سختی باشه!! ‌

نامرد سالاری

(این پست رو علی الحساب (معادل فارسیش چیه!؟) داشته باشین تا بعداً بگم این مدت کجا بودیم و چه گذشت!)

*     *     *

تصویر چند تا پسر رو که دارن فوتبال بازی می کنن دست دختر بچه ای می دین تا رنگش کنه، ساکت و آروم می ره یه گوشه می شینه و رنگش می کنه! ولی اگه یه کاغذ دست پسربچه ای بدین که یه گوشه اش عکس یه دختر باشه پرتش می کنه و می گه "این که دخترونه ست"!

این پسر همونیه که یه خورده که بزرگتر می شه در جواب محدودیت هایی که خانواده برای خواهرش قائلند می گه "آخه تو دختری"!
این پسر همونیه که بعد از این جواب به خواهرش تو جامعه با ده ها دختر دیگه هر شکل ارتباطی رو داره چون اونا دخترن!
این پسر همونیه که به دخترا اجازه نمی ده که بتونن ارتباط یک جور با دخترا و پسرای اطرافشون برقرار کنن.
این پسر همونیه که به خاطر خودخواهی خودش چون یک نفر رو دوست داره باهاش ازدواج می کنه!
این مرد همونیه که زنش رو بیشتر به چشم زن می بینه تا شریک و همراه واقعی.
این مرد همونیه که هر چقدر هم روشنفکر باشه تردیدی نسبت به برتری خودش به زنش هم نداره چه برسه به بقیه ی زن ها!
این مرد همونیه که اوامر لازم الاجراش رو به هر شکلی که شده می کوبونه تو سر هم ردیفان جنس مخالفش.
این مرد همونیه که حقوق مسلم کارمندان مردش رو دو برابر زن می دونه.
این مرد همونیه که می خواد به رفاه و مقام برسه نه به خاطر خانواده ش که به خاطر خودخواهی خودش!
این مرد همونیه که به خاطر خودش به خانواده ش توجه می کنه تا احترام بیشتری بتونه دریافت کنه.
این مرد همونیه که تحمل حرف مخالف یک زن خیلی براش سخته!
این مرد همونیه که عشقش رو به زنش در هیچ جمعی ابراز نمی کنه چون مَرده!
این مرد همونیه که همه ی محدودیت های زنان رو در جامعه با رفتارش ایجاد کرده.

این مرد یکی از میلیون ها مرد مشابه ایرانیه که قدر بانوی ایرانی رو نمی دونن!

ببخشید اگه همه ی اینا نامردی بود!

سپاس از رییس جمهور خاتمی


جناب آقای دکتر محمد خاتمی، رییس جمهور محبوب مردم ایران،


     دوران شیرین ریاست جمهــوری شما به پایان رسید، برای ما شیرین و شاید برای شما تلخ.

اندیشمندانه وارد عرصه شدید، اما چه بد عرصه ایست! خدمات بزرگی را در حد توانتان و در حد اجازه ی بزرگـــــان ارئه دادید که ایرانیان نفهمیدند، حس نکردند، ندیدند و شاید خود را به ندیدن می زنند...مردم قدرنشناسی هستیم، ما را ببخشید!

     آقای خـــــاتمی، هر چقدر هم به شما خرده بگیرند، هر چقدر هم انتقاد کنند نمی توانند منکر تحــــولات سال های ریاست جمهوری شما باشند، مگر کسانی که یا بی انصافند و یا فراموشکار.

لذت از سخنرانی رییس جمهور کشورمان در یک جمع جهانی کم افتخاری نبود که تنها شما نصیب ما کردید، لــــذت از علم و دانایی و فهم و شعور رییس جمهورمان، لذت از صحبت ها و آراستگی و خوش پوشی رییس جمهورمان و لذت از لبخند و بشاشیتی که اوائل برایمان باورکردنی نبود، دولتمردی اخم مرسوم را کنار گذاشت!

     و بعد از آن چه لبخندهای ساختگی و چه ظاهرسازی هایی از کاندیداهایی دیدیم که حسرت حتی نیمی از بیست میلیون رأی مقتدرانه ی شما را داشتند.

     با مشخص شدن نتایج دور اوّل انتخابات مطمئن شدیم که ایران یا به تاریکی گذشته بر می گردد و یا به سیاهی دوران جاهلیت!

     نمی دانیم چه بلایی ســـرمان خواهد آمد اما مطمئن هستیم بعد از این بیشتر قدر شما را خواهیم دانست!

     خاتمی عزیز ممنونیم به خاطر هشت سال زحمت، به خاطر هشت سال مبارزه و به خاطر هشت سال دفاع مقدس!

 و این اندک ترین سپاس ماست...

*     *     *

و از زبان شما:

امید: خاتمی آمدنت را با دوم خرداد ارج نهادیم و با ۱۸ تیر لگد کوب شدیم رفتنت را در حالی نظاره گریم که در این ۸ سال با وجود ۲۰ میلیون حامی تنها بودی.

علی: یاس همیشه خوشبوست و می ماند.

؟؟؟: جناب آقای خاتمی از تمامی زحمات شما ممنونیم.


ساسان . م . ک . عاصی: من هم با حفظ تمام مواضع انتقادی‌ام سپاس
زار زحمات آقای خاتمی هستم٬ و بی‌تردید می‌گویم به لطف حضور آقای خاتمی جامعه ما توانست گامی بدون خشونت به سوی آزادی و آگاهی بردارد٬گرچه امروز باز هم در آستانه یک عقب‌گرد قرار گرفته‌ایم.
انصافا وداع سختی آست و آنچه سختش می‌کند٬ چشم امداز نامشخصی حداقل چهار سال آینده است.
 متشکرم به خاطر این یاد‌اوریت... واقعا حق این بود که آز خاتمی تشکر کنیم.

احمد رضا: اما امیدوارم که خدا به همه ما رحم کنه چرا که من هم فکر می کنم که این فضای موجود براحتی به دست نیومده که براحتی از دستش بدیم . به هر حال شنبه معلوم میشه که جامعه ما مدنیت را دنبال می کنه یا چیزهای دیگه را و....... 

شبنم: من قطاری دیدم که سیاست میبرد و چه خالی میرفت...

ensanhaye khoob hich vaght az khatereha nemiran: aimless

منا: من هم مرسی ....

پیام: بنظر من مهمترین کاری که در دوره خاتمی خواسته یا ناخواسته صورت گرفت، از پرده برون افتادن دولت و نیروهای در سایه مثل اژه ای ها، بادامچیان ها، جنتی ها، مصباح ها و غیره بود که دستشان رو شد. مسلما با آمدن رئیس جمهوری از جنس همین قماش بجای خاتمی، هنوز شکافی در بطن حکومت نمی افتاد و چهره ها فاش نمی گردیدند.

ریحانه: موافقم باهات . خیلی زیاد . اما کساتی که با اون موافق نیستند بلاگ سکای رو فیاتر کردن و احتمالا در آینده ای نچندان دور پرشین بلاگ رو تا هیچکس واقعیت رو ندونه .

وهاب: منم بگم تشکر میکنم از آقای خاتمی.....حداقل یه گوشه از حق ما رو برگردوند تو یسری موارد که دولت قبل گرفته بود...

ایرانی!

((ایرانیان کهنه کار و نکته سنج هستند، ذوق توطئه دارند، برای پذیرایی های رسمی ساخته شده اند. ایرانی مدام عاشق آشوب و اغتشاش و درهم و برهمی بوده است و خوشی او در این است که داد و فریاد راه می اندازد، یکنفر را، هر که می خواهد باشد، توانا و نیرومند و رستم دستانش بخواند اما در عین حال در دل دشنامش بدهد و آهسته و یا قاه قاه بخندد و خلاصه همان صحنه ی کمدی و خنده دار را بازی کند که مظهر زندگی ایرانیان است. ما فرنگی ها وقتی در حق کسی می گوییم سخت و استوار، مقصودمان تحسین از اوست، در صورتی که در ایران چنین آدمی را احمق و نادان می خوانند و وقتی می خواهند از کسی تعریف کنند می گویند خلی نرم است.))

سعی کنید احساسات وطن پرستانتون رو یه خورده کنترل کنید که خودم بدترم! اینها نظر ژان لا رتگی، روزنامه نویس فرانسوی هست که در کتاب "ویزا برای ایران" در سال 1962 چاپ شده.

انصافاْ درست نگفته!؟ یعنی 42 سال پیش از ایرانی گفته که خط به خطش هنوز صدق می کنه؛

تو طئه...پذیرایی های رسمی...اغتشاش...درهم برهمی...داد و فریاد.....کدومش کار ما نیست!؟

حسن نراقی در کتاب جامعه شناسی خودمانی (چرا درمانده ایم) خیلی بیشتر از اینها ایرانی رو به خودش نشون می ده، فقط باید واقع بین بود.

بازم از این کتاب می نویسم شیما جون  ممنون!