سرزمین عجایب!


سلام!

      با یکی از دوستان چند وقت پیش هم مسیر شده بودیم، گفت دارم می رم خونه و منم داشتم می رفتم دانشگاه و خلاصه فهمیدیم خونه ی ما نزدیک دانشگاه اوناست و خیلی دور از خونه ی اونا و دانشگاه ما هم نزدیک منزل اوناست!! منم به شوخی گفتم: می تونیم یه کاری بکنیم، شما از این به بعد برو سر کلاسهای من، منم میرم سر کلاسای شما!! اومدم خودم بخندم دیدم خیلی متفکرانه و جدی داره نگاه می کنه. بعد از چند لحظه گفت: فقط می دونی مشکل چیه؟ اینکه نه من از درس های شما سر در میارم نه شما از درس های من.
دیدم نه بابا خیلی قضیه رو جدی گرفته. گفتم: اِ ... راست می گیا ... پس هیچی دیگه، بریم سرِ کلاسای خودمون!!!!!

*   *   *

      امروز بعد از ۲ سال یکی از دوستان تلفن کرد و البته واضح و مبرهن است که من ایشون رو نشناختم، من آدما رو یک هفته از آخرین تماسشون بگذره دیگه به سختی می شناسم دیگه چه برسه به ۲ سال!!! و بیچاره یک ساعت خودشو کُشت تا بالاخره فهمیدم کیه! تنها راهی که می تونم افراد رو بشناسم از روی صدای خندشونه. وقتی هم که یکی رو نمی شناسم و هی میگه بگذار یه خورده حرف بزنیم ببین یادت میاد یا نه، نمی تونم بگم که لطفاً چند لحظه بخند ببینم یادم میاد یا نه!؟؟
خلاصه این خانوم یه خواهر کوچیک دارن که تا چند سال پیش هم با وجود ۸ سال اختلاف سنی با هم تلفنی در ارتباط بودیم. با ذهنیت قبلی پرسیدم: خواهر کوچولوی گوگولیت چطوره!؟ گفت اون کوچولو!!!؟ خوبه! فقط مدام می گه من دیگه ۱۳ سالمه، وقت شوهر کردنمه!!!!!!
گفتم بَه، سحر آخرالزمان شده! تو کجای کاری!!

*   *   *


    امروز بعد از مدت ها با منیژه صحبت می کردم، بحثِ زندگی خارج از ایران و این جور چیزا شد، هی هیچی نگفتم دیدم داره الکی خودشو خسته می کنه... ۲،۳ جمله از نظراتم رو بیشتر نگفته بودم که شروع کرد به مدت ۱۰ دقیقه فقط داشت می گفت: سحر، تو روانی یی!!! گفتم منیژه من اینجاما!!! من الآن دارم می شنوم! گفت باشه، خیلی روانی یی!!! آخرش هم کار داشت باید می رفت گفت حتماً بهت زنگ می زنم که باز بگم روانی یی!!! گفتم ببین من بعد از این تلفن می رم که افسرده بشم گفت هه! افسرده!؟؟؟ یه چیزی بگو که بهت بیاد، مگه می شه!
منیژه حقیقتاً یکی از دوست داشتنی ترین موجودات روی زمینِ!

 *   *   *

      جدی ترین استاد دانشگاه جلسه ی اول تشریف آوردن سرِ کلاس :
         
 قراره این ترم من در خدمت شما باشم و شما هم در خدمت من باشین، اگر قوانین کلاس مرا رعایت بفرمایید من مخلص شما هستم...و البته شما هم مخلص من هستید...
 نهایت تضادِ تواضع و فروتنی! 

این ترم نه تنها فعلا فقط ۱۲ واحد دارم بلکه در فکر حذف کردنه ۴ واحد جهت حضور کمتر در دانشگاه هم هستم...!


 


نظرات 42 + ارسال نظر
صالح چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:20 ق.ظ http://salehdna.persianblog.com

جالبه استاد ما هم می گه به من احترام بذارید چون من دوست دارم به ام احترام بذارید

پایه ثابت چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:25 ق.ظ http://yekestekanchai.persianblog.com

بعد دو سال منم دوستم رو دیدم/اصلاْ خوب نیست/قلب درد گرفته/قلبشو که می گرفت من...

Sarvenaz چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:55 ق.ظ http://a3moone-abi.blogspot.com

Salam Sahare azizam...kash vaghean mishod yeki dige be jaie adam bere sare kelasash.. kashki ma ham yekio dashtim be ma zang mizad halemono baad az 2 sal miporsid..vali che mishe kard oftadim in vare donya dige kasi azamon khabar nadare......valli ajab ostade bahali...on kelas faghat mano kam dare :D....ta baad azizam.....khosho khoram bashi hamishe va mohem tar az hame Khandan

رها چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:11 ق.ظ

Salam sahar joon . barat e-mail ferestadam be hamoon addresset .miam bazam.felan.

سجاد چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:26 ق.ظ http://piremard13.persianblog.com

سلام...خیلی جالب نوشته بودی کلی حال کردم....موفق باشی..یاعلی

قلی چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:33 ق.ظ http://ghapan.persianblog.com

خوش به حالتون که لااقل سر کلاس مربوط به خودتون یه چیزایی میفهمین........ما که همینشم نه!!!!!!!!!!!!!!

پیام چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:39 ق.ظ http://payamra.com

این همه واحد بر داشتید خسته نمیشی ؟

بانو ایلعذار چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.ilazar.blogsky.com

سلام سحر جان ....خوب این دفعه برات فارسی مینویسم....چیزی که من میخواستم آدرس اون سایتی هست که تو مطالب قبلیت نوشته بودی: بر اساس اسم آدمها برات میگه چه شغلی براشون مناسبه!!! البته ببخشید زحمتت میدمها....راستی وبلاگت مطالب قشنگی داره

علی چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:13 ب.ظ http://yazdi.persianblog.com

محرم.....تسلیت.....التماس دعا....

محدثه چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:57 ب.ظ http://saiehsar.persianblog.com

خیلی جالبه که مردم رو از رو خنده شناسایی میکنید

علی چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:29 ب.ظ http://ordibeheshtpoer.persianblog.com

سلام. خودکشی ؟؟؟؟ برای چه!؟؟؟؟؟؟؟

اطهر چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:33 ب.ظ

میگم سحرم اون وقت من را که هر روز از صبح تا شب تو دانشگاه میبینی و روزی چند بار smsوتلفن و... چی شد که نشناختی؟ این اطراف برج بلند جایی سراغ نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ راستی میتونی هر کی زنگ زد نشناختی اول براش جک بگی که بخنده... اگر جکت بی مزه بود نخندید هم اصلآ قطع کن که طرف بیشتر از این مثل من افسرده نشه.

من چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:30 ب.ظ http://inmanaminja.persianblog.com

ما چه ناگاهیم از آخر زمان....

احسان پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 01:05 ق.ظ http://ehsannaz.persianblog.com

سلام بابا هر پاراگرافت برای خودش ماجرایی است به خصوص این استاده البته اول هر ترم همه از این قمپزها درمیکنن

کیان پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:14 ق.ظ http://da2000.blogsky.com

سلام

وب زیبای داری یه سری هم

به ما بزن


موفق باشی

ناناز پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:33 ب.ظ http://naanaz.blogsky.com

به سلام ! ببینم حالا منو که میشناسی ! نه فکر نکنم ! من از یادها رفته ام ! اشکال نداره اینم سرنوشت منه ! از دل برئد هر انکه از دیده رود ! رسمه دنیاست می دونم !

مهدی پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:33 ب.ظ http://hamechiz.persianblog.com

چه ۱۳ ساله عجولی بگو بابا بزرگتراش موندن تو که هنوز بچه ای تو این بازار کساد شو هر گیر نمیاد بابا

ناناز پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:47 ب.ظ http://naanaz.blogsky.com

من آخه به تو چی بگم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
درست میگم دیگه نه از ما یادی می کنی نه خدایی نکرده یه تماس تلفنی ! نه دیگه خداییش حق دارم هر چی بگم !

رهاشده ا ز بند پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:37 ب.ظ http://khateratebaran.persianblog.com

سلام بانو.راستی در این ماه مرا که خیلی محتاج دعا هستم
دعا میکنید یا نه/وبلاگ خیلی خوبی داری.سبز باشی

آدمیزاج جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:34 ق.ظ http://www.homosapiens.blogsky.com/

هه هه هه !
بلکه از رو صدای خنده بشناسی: من رفیق عابدیم!
... روانی هم خودتی! البته اگه قوانینو رعایت کنی!

رها جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:02 ق.ظ

bah bah !!mage maa naanaz joono inja bebinim .Chetori ??

نیوشا جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:20 ب.ظ http://nejatmanam.persianblog.com

سلام ....خیلی ممنون که اومدی ...نوشته های زیبای شما را خوندم ...خیلی جالب بود متنوع و قشنگ....موفق باشی

ایران سرا جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:39 ب.ظ http://iransasra.persianblog.com

امیدوارم که ۱۵ اسفند ببینمت

ترانه مجهول !! جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:38 ب.ظ http://hodak.persianblog.com

:ی :)) ....بعد دوسال ؟؟؟ خواهر کوچیکش ۱۳ سال....خدای بزرگ رحم کن :)) .......راستی چقدر بکگروندت خوشکله سحر خانوم....قربانت :خواهر کوچیکه!

شیما شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:54 ق.ظ http://shimshim.persianblog.com

سلام سحر جون ... عجب استادی ... اولین ترم تو کالج اینجا خواستم از استاده سوال کنم گفتم : Professor . همه نگام کردن بعد فهمیدم اینجا به استاد اگه هم دکترا داشته باشه میگن هی فلانی و استاد و به اسم کوچیک صدا میکنن :)) حالا میخواد جدی باشه یا نباشه ... راستی هنوز اونجا بچه ها رو با فامیلی صدا میکنن ؟؟؟!!!
خوش باشی :*

احسان شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:00 ق.ظ http://ehsannaz.persianblog.com

سلام خوبی بنویس راستی من این عکسو تازه دیدم چه قشنگه

فرهاد شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:59 ق.ظ http://farhadkh61.persianblog.com

بشین درس بخون......چرا ۱۲ واحد؟//////////////////همشو خوندم

ریحانه شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:44 ق.ظ http://raihaneh.persianblog.com

سلام . راستش الاان بعد از دوهفته و نیم ترک اینترنت نمی دونم چی با ید به کی بگم و کی باید به چی بگم . امیدوارم تا دو سه روز دیگه جواب این سئوالم رو ژیدا کنم .

پیام شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:14 ق.ظ http://payamra.com

خوبید شما ... ؟

لیلا شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:09 ب.ظ

سلام سحر عزیزم...بدجوری دلتنگیم ها!...
حضورت را فقط از ما دریغ نکن...دیگر اینکه با این قانون تماس ِ بیشتر از یک هفته،احتمالا من دیگه باید ناامید باشم...:)...
سبز باشی،بمانی،سحر ببینیمت،مثل همیشه...

احسان شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:13 ب.ظ http://kakjamal.persianblog.com

سحر نازنین سلام.ممنونم از دیدارت.خوشحالم کردی.منتظر مطلب جدیدت هستم..

زهرا شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:04 ب.ظ http://zahra-hb.com

۱۳ ساله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییی

احمد شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:23 ب.ظ

اون دوستتون فکر کنم خیلی باهوش تشریف داشتن!(همون در مورد خونه و کلاس)
اون دختره ۱۳ ساله هم حق داره بابا! مگه پسرا همیشه نمی گفتن یه زمانی که زن می خوای؟! خب چرا دخترا نتونن؟(تا حالا پسر فمینیست دیدین؟! حالا ببینین) :))

احمد شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 08:29 ب.ظ

اون بالا اشتباه لپی رخ داده:
مگه پسرا همیشه نمی گفتن یه زمانی که زن می خوان؟

رضا یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:56 ق.ظ http://yaldayetanhaee.persianblog.com

سلام!!جدیت استاد رو عشق است!!....

ف یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:38 ب.ظ http://gholdorkids.persianblog.com

سلام آپ کردم.

ف یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 02:43 ب.ظ http://gholdorkids.persianblog.com

سلام سحر جون اپ کردم بیا.

فرینا یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:38 ب.ظ http://farinaaa.persianblog.com

سلام.به خانمی من بگم؟اولا من خنده هام به قول پیام سه بخشی هستش این از این تا باشه منو هیچ وقت فراموش نکنی.راستی این دانشگاه رفتنت خداست.تازه من یکی پی دا کردم مثل خودم دور و بر من که پر این خر خوناست.و اما اساتید: عرض کنم من اصلآ دانشگاه جز یک جلسه تا حالا نرفتم.هر استادی هر چی گفته فرق نمیکنه چون تا پایان ترم چند بار بیشتر همدیگرو نمیبینیم.راستی سحر جون ایدی نداری؟

بی هدف دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:43 ب.ظ http://aimless.persianblog.com

واقعا زیبا می نویسی و اینم که گفتی آدما را از روی صدای خنده اشون می شناسی خیلی برای من جالب بود موفق باشی

ترانه مجهول !! سه‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:50 ب.ظ http://Hodak.Persianblog.com

...این واسه مطلب بالایی هست ....مممم شک خوبه اام نکنه یه وقت بدبینت گکنه به همه چیز به همه کس .....همین شاید.خواهر کوچیکه!

sokootesard چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:13 ق.ظ http://sokootesard.persianblog.com

همیشه به یادتم و بهت سر میزنم . حتی اگه چیزی نگم ....

احمد پنج‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:32 ب.ظ

در مورد بالایی:
اون خبری که چند دقیقه پیش بهتون رسیده چی بوده؟ اینکه یاهو بعضی وقتا قاطی می کنه؟ ;o)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد