با سلام خدمت شما وهمه دوستاتون که این پست رو دیدند .جالبه بدونید که ابیانه ربطی به کاشان نداره و یکی از روستاهای نطنزه که حتی گویش آنها هم داخل شهر نطنز مشاهده میشه.خواهشا به آثار تاریخی دیگر شهر ها جسارت نکنید.برای اینکه ابیانه را بیشتر بشناسید بهتره به وبلاگ من سری بزنید.بای
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
واقعا هم جای تشکر داشته ها ...
من یکی که امسال به علت کمبود قد بعضی از اون صحنه ها رو از دست دادم .
موفق باشی
ممنون که درک کردین!!
زیبا بود
ااااااااااااااااااااااااااااا (این صدای گریه هست) اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا فست (این صدای داماخ بود)! آخه چرا این عکسها رو گذاشتی؟!!!! آخر چرا؟ چرا آخر؟ آخر! الانه که گلبم بایسته.
عمو جکِ گُصه دار!
منم مثل یاس همون مشکل رو دارم ...
منم از همسرتون متشکرم !
:)) چه باحاله این مارجرای قد!
عکسها هم گمونم بابت فروتنی بیش از حد عکاسشون کمی عصبانی باشن! آخه به قدر کافی خوب هستن طفل معصومها!
:( ممنون!
انقدر دوست داشتم از یکی از اون طفل معصوم ها که داشت شیشه شیر می خورد هم عکس بگیرم!
از شما انتظار بیشتری بود !!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا!؟ چی شد مگه!؟
فکر کنم اولین مراسم اینگونه در کاشان بوده که دیده اید .. اره ؟
بله!
سلام ببینم در آنجا نخل گردانی ندارند؟
مثل اینکه دارن! ما دیگه بهش نرسیدیم!
شاید امروز وقتی باشه برای وداع ولمس انگشتان سرد زمین
ولی وداع با چه کسی و لمس انگشتان سرد کدامین زمین
من همون غریبه ام
که از جاده ی مه آلودی با کوله باری از غم های زیبا تو رو زیر لب زمزمه می کنه
و دیگر حسی برا ی وداع نیست....
تو با من وداع می کنی وبا او می روی
اینجاست که غمی بر کوله بار غم هایم اضافه میشه
هوا مه آلوده
زمین سرده وباز هم من مثل غریبه هستم.
غریبه ای که زندگی را برای تو می خواهد و خودش را برای مرگ
پس بزار بمیرم تا وجودم راحت و روحم آزاد شه
اما نه من نباید بمیرم
باید باشمو بمونم و زجر بکشم
اینجور برام بهتره
من دیوانه ای بودم که به تو دل بستم
و تو منو سوزوندی
شاید گذر روزها برای تو فرقی نداشته باشه
اما هر روزی که به من می گذره
جای یک زخم روی قلبم میمونه
تا کی .. تاکی!!!
این قلب لعنتی میخواد بتپه
هر روز به امید هوای آفتابی از بی خوابی بیدار میشم
اما روز به روز آسمون تیره تر میشه
تو چرا ای آسمان؟؟؟
تو چرا با من سر ناسازگاری داری
نمی دونم تو بخاطر قلب من تیره شدی یا برای عذاب من
مهم نیست اصلا مهم نیست!!!
چرا که تموم میشه؟؟
یه روز زیر باران سنگ میمیرم
و خورشید بعد رفتن من دوباره می درخشه
و آسمون آبی میشه
و من آرزوی یک روز آفتابی دیگه رو به گور می برم
به امید دیدار... !!!
لطفا بیشتر ار درودیوار بنویس
راستی یه سوال
قد آقای همسر؟!!!!!!!
با سلام خدمت شما وهمه دوستاتون که این پست رو دیدند .جالبه بدونید که ابیانه ربطی به کاشان نداره و یکی از روستاهای نطنزه که حتی گویش آنها هم داخل شهر نطنز مشاهده میشه.خواهشا به آثار تاریخی دیگر شهر ها جسارت نکنید.برای اینکه ابیانه را بیشتر بشناسید بهتره به وبلاگ من سری بزنید.بای