1- سحر مدت هاست که بیمار است!
2- سحر ویروسی شده است و همسرش حتی یک آنتی ویروس مناسب هم نتوانسته به روی نصب کند!
3- سحر در هفته ی گذشته 4 تا تزریق به رگ و 4 تا تزریق به عضله داشته و مقدار زیادی شیشه ی شربت سینه را سر کشیده و قرص های فراوانی بلعیده ولی هیچ کدام جوابی نداده!
4- سحر دیروز به طور مستاصل در حالت خفقان از سرفه وسط کلاس زبان از موسسه بیرون پرید و از یک داروخانه پایین تر از موسسه زبان، بدون نسخه ی پزشک 4 تا آمپول سفوروکسیل 1500 (یعنی خیلی آنتی بیوتیک!!! یعنی بابا بزرگ پنادر اینا!!!) با 4 تا سرنگ گاوی گرفت و به درمانگاه آن طرف خیابان موسسه ی زبان رفته و یکی از آن ها را تزریق کرد که به جهت گاوی بودن آمپول تزریق آن 20 دقیقه طول کشید!!!
5- بعد از 2 هفته تلاش پزشکان مختلف روی سحر بالاخره همان آمپول گاوی (فکر کنم دیگه زشته که اینقدر دارم تاکید می کنم آمپولش گاوی بود!!! شما لطف کنین تو دلتون دور از جون رو بگین!) اندکی حال سحر را بهبود بخشید و علیرغم التماس اطرافیان جهت بی خیال شدن 3 آمپول دیگر امروز به سراغ آمپول بعدی می رود!!
6- سحر شنبه ی هفته ی گذشته برای اولین و آخرین بار در این ترم تحصیلی لطف کرده و به دانشگاه رفته و تصور می شود که همان کلاس به سحر نساخته و باعث این بیمارگی شده!!
7- سحر سعی خودش را می کند که تا آخر ترم به دانشگاه نرود ولی قول می دهد کتاب هایش را بخرد که شاید در امتحانات پایان ترم به دردش بخورد!
8- سحر در کمال وفور "رو" 20 واحد درسی اخذ نموده و نتیجه اینکه باز هم در دوران امتحانات با این وضع دانشگاه رفتنش بساط خواهیم داشت!
9- از همه ی دوستان و آشنایان و بستگان تقاضا می شود (التماس می شود و حتی بیشتر!!!) که در طول امتحانات (19 خرداد لغایت 4 تیر) بی خیال سحر شوند و بگذارند که به درد خودش بمیرد!!!!! (البته پدر و مادر سحر و آقای مهربانی به جد از این قاعده مستثنی هستند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)