آخرین روز تابستان ۹۸

بالاخره دارم کم کم با حس و حال اولین و آخرین روزهای فصل و رفت و آمدشون ارتباط جدی برقرار می‌کنم.

بیشتر زندگی می‌کنمشون .

حس سبکی بیشتری نسبت به قبل دارم و از این بابت خوشحالم.

این مدت بعد از تغییرات زیاد به شدت مشغول رتق و فتق امور پسران بودم و حالا می‌تونم بگم روی روالی داریم میوفتیم که خوشاینده.

انرژی زیاد می‌بره ولی قدرِ خستگی زیاد بدون فشار روحی رو میدونم!

از این پراکنده‌تر هم می‌شد نوشت؟

چقدر حالم بد بود وقتی که اون پست پایینی نه و پایین‌ترش را اینجا نوشتم! حالم از اون اتفاق که بد بود، دو روز هم در تب و بی‌حال بودم و فشار روانی دیگری هم داشتم.

الان حالم با آن زمان قابل قیاس نیست و فکر می‌کنم که  آیا کار درستی بود با حال خراب، ثبت کردن در این ساحل آرامشم؟