محکم‌تر!

گزینه‌های مختلفی برای ثبت در اینجا داشتم و عجیبه که مغزم طی یک گردش عجیب تصمیم گرفت منفی‌ترین و منفورترینشون رو اینجا ثبت کنه و منم باید به تصمیمش احترام بگذارم.


دیروز بعد از سالیان سال شنیدن تعریف و تمجید درباره‌ی فعالیت‌های حرفه‌ایم که در کنارش ملایم‌ترین نقد هم من را برآشفته می‌کرد، بعد از دو ترم تدریس و گرفتن خوشایندترین بازخوردها از شاگردان، به طرز فجیعی به طور اتفاقی منفی‌ترین بازخوردی که میتونستم بگیرم به گوشم رسید. تا مغز استخوانم سوخت و به نظرم ظالمانه بود. هرچند از یک زبان‌آموز ۱۶ ساله شاید نباید زیاد انتظار تلطیف در ابراز نظرش را داشت اما چنان خنجری بر جان من زد که تصور نمی‌کردم! 

او نمی‌دونه که نقدش با جملات زننده‌اش به گوش من رسیده و از اون مهم‌تر نمیدونه که نقدش من را محکم‌تر کرده. اینکه بیشتر به کارم دقت کنم و حتی اگر ذره ای منطق در حرفش نبوده برای بهبود خودم ازش استفاده کنم. 


پ.ن: چی گفتم اصلا؟!

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 09:54 ق.ظ http://yahamid.blogfa.com

والّا منم نفهمیدم چی گفتید اصلاً.
ولی به کارتون بیشتر دقت کنید. کارتون نه ها کارِتون.
با اینحال اون دو سطر اول خیلی بیشتر به دلم نشست.
ضمناً قبلاً اومدم کامنت بگذارم موکول شد به الآن. لذا ببخشید.

آره دقیقاً باید بیشتر دقت کنم. هر چند اون موقع که این رو نوشتم خیلی توپم پر بود و الان بهترم

حمید پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 02:50 ق.ظ http://yahamid.blogfa.com

خدا رو شکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد