دیدِ نو!

بالاخره اسباب کشی تموم شد با کلی زحمت که به الهه جون دادیم!

خونمون الآن تقریباْ یه جایی نزدیکِ آخر دنیاست! خیلی خوبه! من که دوست دارم!

هر چند اون صاحبخانه ی عزیزمون که اشک ریزان باهامون خداحافظی کرد رو نداریم اما یه دنیا آرامش داریم، بدون صدای موتور و جیغ بچه و فریاد مامان بابای علی اصغر و علی اکبر سرشون!

همین الآن که دارم اینا رو تایپ می کنم اگه یه ذره سرم رو به راست بچرخونم همون چیزی رو می بینم که تو عکس پایین می بینین! اینجا یا نویسنده ی بزرگی می شم یا دانشمند یا معتاد!!

 

 

 

             

ضباله!

با اینکه هنوز اطلاع ثانوی فرا نرسیده ولی یه عکس که آدم رو نکشته!

چون همه خیلی از این صحنه استقبال می کنن و به درخواست بچه ها و به عنوان خاطره ای از درِ این خونه که دیگه تا یه هفته ی دیگه بیشتر توش نیستیم، می گذارمش اینجا!

باز تا اطلاع ثانوی . . .

 

پوزش!

با عرض پوزش، به دلایل فراوان، تا اطلاع ثانوی، به روز رسانیم نمیاد!!!

تنگ!

یک اس.ام.اس:

سلام، متأسفانه باید به عرضتان برسانم خانوم مینوش غیاثوند از میان ما رفتن، برای گرامیداشت یاد دوست سفرکردمون، روز یکشنبه ۸۵/۲/۳۱ ساعت۵:۳۰ در مسجد رضا، خیابان نیلوفر، مراسمی برگزار خواهد شد.

 

به همین راحتی!

به خدا گفتم که من هیچ وقت بدی از مینوش ندیدم و رفتم تو فکر که واقعاً یه وقتی که یه همچین اس.ام.اسی راجع به ما به دست دوستامون برسه، چند نفرشون می تونن به خدا بگن "ما که بدی ازش ندیدیم" !؟!؟!

یه فاتحه برای مینوش می خونین؟

 

 

بی هدف گفته که دلش برای نوشته های قبلی سحر تنگ شده، خُب منم همین طور! به خصوص برای نوشته های 2-3 سال پیش سحر...اصلاً نمی دونم چرا این جوری شده...!

باز یاد این شعر پریسا افتادم:

دل من تنگ شده،

قیچی نداری!؟

نمایشگاه کتاب

       فکرم همش اطرافِ بیضاوی غربی و بعد بیضاوی شرقی و پله های کنار آبشار سحر و جدول های کنار بزرگراه چمران و پل عابر پیاده ی قراضه که حالا جاش رو به یه نو داده و راه شلوغ و پر از دست فروش هیجان انگیز و سمت راست، در شمالی نمایشگاه بین المللی می چرخه...

کاشکی هنوز هم فاصله ی خونمون تا نمایشگاه پیاده کمتر از ده دقیقه بود نه چهار ساعت و ده دقیقه و شاید هم بیشتر از ده دقیقه!

 

خلیج همیشه فارس

جا داره که من هم به نوبه ی خودم از همین تریبون ۱۰ اردیبهشت، روز خلیج فارس رو به همه ی هموطنان تبریک عرض کنم تا مشت محکم دیگری بر دهان دشمنان ایران وارد کرده باشیم!

 

خلیج پیوسته فارس

ای خلیـــج آبی و پیوستـــه فــــارس
همرهت نام خوش و برجسته فارس

ای خلیج نیلی و نامی فــــارس
ای نشسته در کنار قوم پــارس

جای تو، والاترین حد و مکـــان
در دل و در جان ما ایرانیـــــــان

رونق احـــوال دنیــــا بوده ای
هرمزت تنگه، گلــــوگاه جهان

وصله ی اصلی مــــرز و بوم ما
غبطه ای بر دشمنان شوم ما

ای خلیج نیلی و نامی فـــــارس
چون زمرد می درخشد بر تو نام

تا که ایران هست و دنیا بر دوام
نام تو پاینده هست و مستدام

منوچهر سعادت نوری
از سایت Persian Gulf

تنفس

سلام،
دوشنبه ظهر حدیث بالاخره اومد اینجا. خیلی خوش گذشت، شب رفتیم خونه ی طباطبایی ها، خیلی خوب بود. تو شب خیلی قشنگ تره، عالی! خیلی از این عکس بهتر بود.


شام هم خانه ی کویتی ها بودیم که ادیب کشفش کرده بود، اونجا هم خیلی خوبه و به همه ی کسانی که میان کاشان شدیداً پیشنهاد می شه!
خیلی حیف شد که حدیث بیشتر از یک روز نمی تونست بمونه، هم خوش گذشت هم هوا خیلی خوب بود.
(ببین من چقدر آدم خوبیم که نگفتم بیچارم کردی همین یه روز رو هم موندی!!)
دیروز عصری هم که حدیث رفت چون هوا عالی بود الکی تو خیابونا داشتیم می چرخیدیم که سر از نیاسر درآوردیم. فوق العاده بود! همه جا سبز بود، پر از درخت، ظاهراً تا هفته ی دیگه گلهاش هم در میاد از من می شنوین از دست ندین این همه زیبایی رو! خلاصه دیگه نم نم بارون، سبزی فراوون، تو دل بیابون، یه شعر آسون!!!!! وای ی ی ی چه خوب گفتم!! فکر کنم سهراب هم شاعری رو از همین جاها شروع کرده بوده!

*     *     *
با تاخیر فهمیدم که سید هادی میرمیران هم درگذشت، خیلی ناراحت شدم، دوران کارآموزیم رو در شرکتشون (نقش جهان پارس) گذروندم، بودن در اون شرکت برای من چندان تجربه ی خوبی نبود و فقط مهندس میرمیران رو یه بار دیدم اون هم روی ویلچر که اومدن به همه سر زدن ولی خیلی دلم سوخت، واقعا کارهای بزرگی کرده بودن......

 

گزارش تصویری از مراسم

گزارش تصویری مهر

بیوگرافی

خاتمی درگذشت " هادی میرمیران " را تسلیت گفت

Famous versatile Persian architect diesFamous versatile Persian architect dies

Seyed Hadi Mirmiran, Iranian architect has died

هادی میرمیران : اگر از معماری امروز جهان استفاده نکنیم، از قافله‌ی تمدن عقب مانده‌ایم

 

۱۰-۲۰-۳-۱۵

دبیرستان که بودیم یه روز سر کلاس یه کاغذ دست به دست می چرخید، هر کسی که می گرفتش یه فکری می کرد و می داد به بغلی، به ما که رسید دیدیم روش نوشته:

۱۶       ۶۰       ۱۰۰۰       ۱۵        ۳        ۲۰       ۱۰ 

این اعداد با هم چه ارتباطی دارند؟


ما هم دادیم به بغلی!

اگه اشتباه نکنم دانشمند کلاسمون منای خیلی عزیزم نوشته بودش، حالا چند روزیه که باز این سؤال لای مغزم پیچیده!

واقعاْ چه ربطی به هم داشتن که شعر شدن؟!

پوپک گلدره

دنیای شیرین دریا، رویای زمین، موج مرده، سیندرلا، آخر بازی، مروارید سرخ و پایان دنیای شیرین پوپک گلدره...

دادگاه

 

امروز صبح وقت دادگاهم بود، سه ماه پیش که رفتم و درخواست رو نوشتم برای امروز بهم وقت داده بودند. امین هم چند روز پیش رفته بود دادگستری اما امروز رو دیگه با هم رفتیم.
شعبه ی اول: امروز وقت دادگاهتون بود؟ همون پرونده ی طلاق!؟ خود رئیس دادگستری قاضی پرونده تون هستند، آقای مولایی، الآن جلسه دارن. منتظر باشین.
سه ربع منتظر موندیم، این همه وقت تحمل کردم تا تکلیفم روشن بشه این سه ربع هم روش! زمان گذشت و بالاخره وارد شدیم.
در خصوص درخواست خواهان خانم .....مبنی بر تقاضای................از دادگاه تقاضا می شود به استحضار برساند.................
قاضی: شما در دفاع از دادخواستتون چه حرفی دارید؟
سحر: زندگیم واقعا دچار مشکل شده، دیگه نمی خوام اینجوری ادامه پیدا کنه........تقاضای تجدید نظر دارم.
قاضی: وقت جلسه ی دیگه ای براتون تعیین می کنیم تا با شاهدان در دادگاه حضور پیدا کنید و گواهی دهند که زندگی به این صورت برایتان دشوار است و 2 مرد و 1 زن، از بستگان درجه 1 نباشند. برید شعبه برای جلسه رسیدگی بعد وقت بگیرید.

شعبه ی اول - زمان رسیدگی 8-3-84 ساعت 8 صبح با شاهدان - موضوع پرونده: دو اسمی بودن - اصلاح شناسنامه

راستی یادم رفت بگم امین به خاطر گم شدن پلاک ماشین چند روز پیش رفته بود دادگستری و اون موقع هم که اون خانومه پرسید همون پرونده ی طلاق!؟ منو امین یهو با هم گفتیم نه! خدا نکنه!

دو اسمی بودن هم واقعا بد چیزیه، فکر کنین  از اول زندگیت سحر باشی و همه جا به سحر بشناسنت بعد شناسنامه ت یه چیزه دیگه باشه که البته اونم خوبه ولی مهجوره و فقط به خاطر شیرین کاری آقای پدر!! (البته بابا جون اسمم از جِغِل خیلی بهتره ها! دستت درد نکنه!)
خلاصه اینکه امروز قاتل همون مقتول بود!
 

 

همین دیگه!

سلام،

 

۱-دیروز اولین جلسه ی دوره ی تربیت معلم (Teacher training course!) بود!! با اینکه خیلی بامزه بود و پر از نکته ولی حوصله ندارم تعریف کنم! ولی بهترینش این بود که اومدم خونه با یه بشقاب ماکارونی خوشمزه و یه کاسه ماست و خیار از طرف همسایه ی بسیار عزیزمون مواجه شدم!!!! گفتن: دیدم دیگه داری معلم می شی وقت این کارها رو نداری!!!! گفتم حالا نه به داره نه به باره! ولی شما همین جوری فکر کنین خیلی بهتره!! حالا نکه وقتی خونه بودم برای خودم نهار درست می کرم! 

 

۲-امروز هم رفتیم آران و بیدگل (از توابع کاشان) برای گرفتن فرم ثبت نام پیام نور خیلی خوب بود! اصلا یه همچین تصوری از این شهر نداشتم خیلی سرسبز و پر گل!! خیلی وقت بود گل از نزدیک ندیده بودم!!! واقعا خوب کار کردن، خیلی قشنگ بود، بهترین اتفاق امروز هم این بود که ماشین رو تو یه خیابون فرعی ولی زیر تابلوی مطلقا ممنوع پارک فرمودیم با این استدلال آقای همسر که بابا کو پلیس که بخواد بیاد اینجا حالا ما رو جریمه کنه و تو 10 دقیقه 4 تا پلیس اومدن!!!! خوبیشون این بود که با گفتمان مشکلشون حل شد خیلی فهمیده بودن!!

 

۳-من خیلی خوشحالم که ایران اینقدر داره خودشو از لحاظ نظامی تجهیز می کنه!جایی کمک خواستین بگین منم بیام! خیلی خوب کاری می کنیم! تا مشت محکمی باشه بر دهان همه ی دشمنان ایران! دیگه خیلی پر رو شدن! من دردم رو به کی بگم!؟!؟!؟!

 

۴-شما هم حس کردین چقدر مطلب بی خودی شد!؟!؟ منم حس کردم! قرار بود خیلی بهتر از اینا بشه؛ قاطیم! ببخشید!

دعوا بر سر امامان!!

با اینکه محرم و صفر تموم شدن اما هنوز پلاکاردهای سیاه تو سطح شهر دیده می شن (حداقل می دونم اطراف خونه ی  ما که پُرن) و نوشته هاشون شدیداً جلب توجه می کنه:
"ایام محسنیه تسلیت باد، 27 صفر تا 7 ربیع الاول"
"مظلومیت محسن بیش از دیگران بود"
و کلی شعر رو شعار دیگه راجع به محسن.
حتی به در خیلی از مغازه ها کاغذهایی رو می بینم که نوشته "محسن به کدامین گناه کشته شد؟"
اولین بار بود راجع به محسن چیزایی می دیدم تا جایی  که یادم بود امامی به نام محسن نداشتیم و بعد فهمیدم که اسم جنینی که تو شکم حضرت فاطمه سقط شده بود قرار بوده که محسن بشه!
بعد از هیئت دیوانگان حسین که همه جا سر و صدا کرده چشمم به هیئت دیوانگان حسن هم روشن شد! اونم با پلاکاردهایی که روش نوشته بودن "مظلومیت حسن از حسین بیشتر بود"
چقدر جای حرمت خالیه!

ای خدا . . . . . . . . ! ! ! ! ! !

سال نو مبارک!

 

های نیمچه wave - New! ۷،۸  ساعت دیگه عیدتون مبارک یو اند مهندس سالی توأم با موفقیت و سلامتی داشته باشین wave - New!love struck (علی)
با یه طبق عشق و امید، یه بغل یاس سفید، یه سبد عطر بهار، یه دلِ خندون بار، عیدتون مبارک! (مرجان) - دست مرجان درد نکنه که این رو زودی فرستاد و منم کلی دوسش داشتم و برای خیلی ها فرستادم و الآن لو رفتم!!!!
فصل مهربانیِ زمین و آسمان، جشنواره ی رنگ هاو شکوفه ها خجسته باد. (مهرنوش ع.)
امیدوارم سال جدید برای من، شما و ایران عزیز با شادی و امیدهای تازه همراه باشد. (ادیب)
یه پیغام پر از محبت از حدیث خیلی عزیزم و یه تلفن مهربون تر که نمی تونم بنویسم!!
سرسبزترین بهار تقدیم تو باد، آوای خوش هزار تقدیم تو باد، عیدتون مبارک. (المیرا)
غروب سال 84 برابر با طلوع شادی هایت باد! winking  (عارفه)
فرا رسیدن عید سعید باستانی و بهار زیبا و دل انگیز را به شما و خانواده ی گرامیتان تبریک و تهنیت عرض می نمایم. (زهرا)
الناز عزیزم هم یک پیغام محبت آمیز دیگه داشتن که از نوشتن آن نیز معذوریم!
به پایان سال چند ساعت بیشتر نمونده!! امیدوارم سال جدید برای تو دوست خوب پر از شادی و موفقیت باشه happy(حورا)
عیدتون مبارک سال خوبی داشته باشید بااااااا موفقیت و روزهای شاد. (مهرنوش ر.)
ولنتاین مبارک***انجمن عقب ماندهای ذهن (ادیب)
سال 7028 میترای آریایی، 3744 زرتشتی، و 1385خورشیدی مبارک باشه...امیدوارم همیشه خوش باشید...(تیبا)
سلام. سال نو مبارک. سال خیلی خوبی داشته باشی love strucklove struck (نگین)
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک...نرم نرمک می رسد اینک بهار...خوش به حال روزگار! با آرزوی زیباترین لحظه ها در سال جدید. (هانیه) - این رو هم فرستادم برای بعضیا!
من دارم امشب می رم، فکر نکنم دیگه همدیگه رو ببینیم.من رو فراموش کن و به خاطر تمام بدیهام منو ببخش. از طرف سال 84 - عیدتون مبارک happy (سارا)
"ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی، از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی" سالی سرشار از موفقیت و شاکامی برایتان آرزومندم. (ملکی)
Have a year white as milk, soft as silk, sweet as honey and full of money!! Happy new year / 1385 [mOrtEZa]
این 7 سین رو برای شما آرزو می کنم: 1-سلامت 2- سعادت 3- سربلندی 4- سخاوت 5- سرور 6- صفا 7- صمیمت . عیدتون مبارک (امیر حسینِ پسرخاله که تولدش مبارک!)

 اگه کسی دید اسمش اینجا هست یا نیست و منم جوابش رو ندادم تقصیر مخابراته!!

به عقربه های ساعت توجه نکنین لطفا!! 

بوی عید میاد

 

هر سال تقریباً از اواسط اسفند بوش* میاد! نمی شه گفت دقیقا چه بوییه! بوی سبزه و گل تازه شکفته ست یا بوی ماهی قرمزهای تو کوچه یا بوی خونه تکونی همسایه!؟ هر چیزی که هست بوی خوبی داره! بوی تازگی و طراوت و آرامش...بوی یاد خدا...

با اینکه داره بهمون می گه یه سال دیگه مثل برق گذشته و یادمون میاره که چقدر برنامه ریخته بودیم برای روزهاش، تقریباً یک سال پیش همچین موقع هایی و غمگین می شیم از نکرده ها و بعضی از کرده ها، اما بوش رو بازم دوست داریم!

شاید چون هر چیز نویی رو دوست داریم....اما نه، خیلی چیزا ارزش قدیمیش بیشتره. شاید چون خیلی از دیدارها تازه می شه...اما نه، خیلی وقتا دوست داریم از زیر همین دیدارها در بریم! شاید چون دو هفته ای تعطیلیه...اما نه، مدرسه هم که می رفتیم مزه ی این دو هفته حتی بیشتر از اون سه ماه بود...

 شاید به خاطر دعای سال تحویل، شاید به خاطر سفره ی هفت سین، شاید به خاطر تولد یه سال نو، شاید به خاطر عوض شدن تقویم، شاید به خاطر تصمیم های جدید، شاید به خاطر شنیدن یه تبریک،  شاید به خاطر عیدی های دوست داشتنی!

و احتمالاً به خاطر همه ی این ها...

همه ی این حس های خوبی که کمتر پیش میاد با هم جمع بشن و همه رو خوشحال کنن.

اصلاً شاید بوی همون انرژیِ جمعیه مثبتیه که تو هوا موج می زنه.

اما حیف که چند روزی که ازش می گذره همه ی اون شور و حال، به طرز غم انگیزی تموم می شه، همه چیز دوباره عادی می شه، روال قبلیِ زندگی بدون کوچکترین تغییری بر می گرده و از هیچ کدوم از اون بوهای خوب و انرژی فراوون اثری نمی مونه!

 با اینکه نوروز اسم قشنگیه اما همین که بعدش می شنویم روز از نو و روزی از نو دلمون یه جورایی می گیره!

پس حالا تا می تونیم این بوی خوب رو نفس می کشیم، ریه هامون رو پر می کنیم ازش تا ذخیره ای باشه برای همه ی روزهای عادی بعد از عید، همون بویی که نمی دونیم دقیقاً بوی چیه...

اصلاًنکنه بوی سبزی پلوی ته گرفته ی همسایه ست!؟!؟

 

*منظور "بوی آن" می باشد، نه خدایی نکرده "آن مرد جنایتکار"!!

 

                                                                                          ۸۵/۱۲/۱۲

کلمات کلیدی جستجو شده!!

سلام،
الآن به نظر من جالب ترین چیز تو دنیا این صفحه ی آماری هست که من تازه کشفش کردم! هیجان انگیزترین قسمتش هم چک کردن کلمه هایی هستش که افراد مختلف با جستجویشان به این وبلاگ اومدن!! اون کلمه ها تا الآن اینا بودن:

سحر - تقویت حافظه - مجید اخشابی - آویزون - عید - سحر اهواز - خانه ی بروجردی های کاشان - سایت سحر - خواننده پریسا - سایت دانشگاه فراگیر - دکلمه خوب و جالب - منم که - استحکام خستگی - بهشت زهرا - نوروز مبارک - جیره بندی بنزین - انصاف - ام سحر - عشق یعنی چه؟ - دانا+کامپیوتر+آموزشگاه - قدسی قاضی نور - لطیفه های شیرین -

فوق العاده ست!!!!